خانومی و قوقول

روزمرگیهای زندگی قشنگ ما

خانومی و قوقول

روزمرگیهای زندگی قشنگ ما

گوهر دردانه

سه شنبه صبح ساعت ۹ مامان گفت که پدر یکی از دوستهای خانوادگیمون تو خیابون سکته کرده.به دخترش زنگ زدم گفت تو آمبولانس هستند و دنبال گرفتن پذیرش از بیمارستان. 

تا ساعت ۳ بعد از ظهر هیچ بیمارستانی پذیرش نداد و گفت ICU تخت خالی نداره تا بالاخره ساعت 3 بعدارظهر یک بیمارستان خصوصی پذیرش داد. 

تو این فاصله تنها کاری که برای این مریض سکته مغزی کردن اسکن از سرش بود و اونقدر این بنده خدا این ور اون ور شد انگار نه انگار که سکته مغزی کرده. 

ساعت 3 هم که بستری شد هی گفتن الان دکتر میاد و تو راه تا ساعت 8 دکتر اومد بالای سرش و گفتن فشارش روی 19 و سطح سکته خیلی وسیعه و 5 درصد شانس برگشتن داره. 

بیمارستان هم خصوصی بود و گفتن تا پول واریز نکنید کاری نمی کنیم. 

1 میلیون جور کردیم و به حاب ریختیم برای پذیرش و گفتن شبی 400 تومن هم باید پرداخت کنید. 

چند جا زنگ زدیم تا از بیمارستان دولتی پذیرش بگیریم و با هزار بدبختی روز چهارشنبه ساعت 2 از بیمارستان هفت تیر پذیرش گرفتیم ولی... 

ساعت 2 به رحمت خدا رفت و همه ما رو داغدار کرد..... 

 

گرچه من دیگر نمی بینم گل روی تو را      خاطراتت را در این غمخانه مهمان میکنم 

گوهر دردانه ام ای نازنین بابای من           تا ابد یاد تو را در سینه پنهان میکنم

من و ورزش

و اما امروز بالاخره بعد از مدت بسیار بسیا بسیار زیاد با یکی از همارا رفتم و یک باشگاه نزدیک شرکت صحبت کردم و قرار شد فردا بریم و ثبت نام کنیم. 

با اینکه ورزش کردن بذام واقعا سخته و اصلا هم دوست نمی دارم به ۲ دلیل نه ۳ دلیل رفتم دنبالش: 

۱- به قوقول قول داده بودم ( البته که ۱ سال پیش قول داده بودم که برم.که هم تنوعه هم لازم البته برای برخی نواحی) 

۲- خودم هم بعضی مواقع که می خواستیم جایی بریم از اینکه گن بپوشم اعصابم بهم می ریخت پس بهتر بود فکر اساسی کنم ( هر چند همه بعد از عید بهم میگن خیلی لاغر شدی ولی خودم و قوقول این نظر رو نداریم و ۲ ناحیه احتیاج به ورزش دارد ) 

 ۳- همکارم هم پایه اومدنه و من تنها نیستم  

 

شرایطش هم خوب بود ۱۲ جلسه که روز و ساعت خاصی نداره و باید ۱۲ جلسه پر بشه 

مربی هم داره که برنامه میده و دستگاه که برای من که موضعی می خوام خیلی خوبه 

شهریش هم برای ۱۲ جلسه ۲۳۰۰۰ تومانه که اونم خوبه  

 

حالا امروز برم لباس مورد نیازمو بگیرم و از فردا شروع کنم .خداکنه زود نتیجه بگیرم تا بیشتر ترغیب بشم.

 

از دیروز که مشکل بابا اینا بهتر شده منم روحیم خیلی بهتره و انگیزه پیدا کردم 

امیدوارم خدا کمک کنه و این ۲-۳ ماه هم به خیر بگذره تا من تو روزهای بارونی هم دلم نگیره 

 

قوقول جان تو هم انگیزه بده مثل همیشهههههههههههههههههههههههههه

 

استرس

 ساعت ۱۱:۲۲ روز شنبه

 

استرس تمام وجودم رو گرفته 

بازم این دلشوره های لعنتی اومده سراغم حال خودم رو نمی فهمم عقربه های لعنتی تکون نمی خورن چسبیدن و حرکت نمی کنن 

تلفن زنگ نمی زنه خبرهای رسیده خوب نیست 

بازم حالت تهوع بازم دلتنگی 

خدایا به مرحله حساسی رسیدیم 

 

انگار وارد یک بازی شدیم که بردن تو هر مرحله مستلزم شکستن چند تا قفل شده اگر یکی هم 

نشکنه مرحله بعد بی مرحله بعد 

دوباره یک خبر ناامید کننده دیگه 

ساعت ۱۱:۲۷ 

 

ی امید و خبر کوچک 

 

منتظرم خدایا........... 

 

ساعت ۴:۰۶ 

 

اخبار خوبی به گوش میرسه 

خیلی امیدوار شدم  

خدایا شکرت 

 

و  همسرم  

عزیزم ممنونم به خاطر 

 

قلب پاکت / صداقتت / همراهیت / پشتیبانیت / مهربونیت / همدلیت / تحملت 

 

خدایا شکرت