خانومی و قوقول

روزمرگیهای زندگی قشنگ ما

خانومی و قوقول

روزمرگیهای زندگی قشنگ ما

اسباب کشی - تولد و توقیف ماشین

بالاخره مامان اینا و مادر جون جا به جا شدن.

خدا میدونه تو این مدت چقدر استرس داشتم.

خدا میونه که دل کندن از خونه ای که توش بدنیا اومدم و با قوقول اشنا شدم و نامزد کردیم و کلی توش خاطره خوب و بد داریم،چقدر عذاب آور بود.

خونه رو 126.5 میلیون خریدن و حدود 13-12 میلیون هم توش خرج شد.خداییش خونه نوساز اینش خیلی بده.کلی خرج و برج داره.

مونده باغبون بیارن که باغچه رو درست کنه.

تو این مدت قوقول اونقدر زحمت کشید و همکاری کردکه من شرمنده شدم.

از هیچ کاری کم نمیذاشت و بیش از حد توانش هم کمک میکرد.

خداییش من داماد این جوری تو دور و وریا ندیدم.

عزیزم الهی سلامت و زنده باشی که یکی از بزرگترین نعمتهایی که خدا به من داده واقعا وجود تو هست .

یک روز هم ماشین دست بابا بود که بعلت سرعت زیاد ماشین رو پلیس متوقف و راهی پارکینگ کرد.

10 روز قوقول بنده خدا دوندگی کرد تا بالاخره ماشین رو از پارکینگ درآورد.

البته 10 روز چون دنبال کم کردن خلافی ماشین بود .ماشاالله 240 هزار تومان خلافی داشتیم.

که با دوندگی زیاد قوقول و البته همکاری پدر قوقول شد 80 هزار تومان .

بمیرم که این همه علاف شد و عذاب کشید.

20 تیر هم تولد خودم بود.که 18 تیر که همه خونه مامان اینا بودیم برام تولد گرفتن.

قوقول برام یک عطر خریده بود که خیلیییییییییی خوش بو است ( به قوقول خواهری که باهاش بوده کلی مارکدار و قیمت داره ها )

ماممن و بابا یک جفت کفش کنفی

خواهری یک تونیک مدل جدید

خاله کوچیکه یک روسری

خاله بزرگه 20000 تومان پول نقد

و مادرجون یک ظرف شیرینی خوری

همون 20 تیر هم مامان و بابا و خواهر و برادر قوقول با یکی از دوتامون اومدن خونه ما.

مامان بابا قوقول یک که پارسیان

خواهر و برادر قوقول یک بلوز و تاپ زیرش

و دوستامون هم یک پازل 1000 تکه

دست همشون درد نکنه.

اینم اینجا مینوسیم که خدا گریه های دیشبم رو شنید و امروز جوابم رو گرفتم.

خدا جون میدونم خیلی چیزا ازت خواستم ولی برای خودم نبوده.

خد جون یک فرجی.

قوقول تو کارش یک پیچیدگیهایی هست که عذابش میده.خدایا کمکش کن.

خدایا جواب خوبیها و تلاشش رو زودتر بگیره.

خدایا همون قدر که اینقدر دستش به خیره دست خیر به سمتش دراز کن.