خانومی و قوقول

روزمرگیهای زندگی قشنگ ما

خانومی و قوقول

روزمرگیهای زندگی قشنگ ما

اولین پست از مالزی

ممنون از همتون که سر زدین و به یادمون بودید.

شب ۴ فوریه پرواز داشتیم با ایر ایشیا.بماند که کلی چمدونامون سنگین بود و وقتی تو خونه فهمیدیم اضافه بار کیلیویی ۱۷ دلار هست ۲ تا چمدون رو کم کردیم.تو فرودگاه هم هر چمدون نباید از ۳۰ کیلو بیشتر باشه حالا جدا از اینکه ما نفری ۲ کیلو میتونستیم بار ببریم و بقیش رو اضافه بار دادیم ( ۲۲۸ هزار تومان) مچبور شدیم بزرگترین چمدون رو باز کنیم و تو بقیه دوباره پخش کنیم که خیلی اعصابمون خرد شد.

بدتر از همه لحظه خدا حافظی بود که به قول همسرم پیش بینی حجم فشار این قسمت رو رو خودش نمیکرد.اشکام بند نمیومد.سیل اشک رو صورتم بود ولی نمی تونستم از کسی دل بکنم.هر کس رو بغل میکردم نمی خواستم از بغلش بیرون بیام.مخصوصا مامان و بابا.ای خدا....دلم تیکه تیکه شد.هر کدوم پیش یکی موند و اومدم.اومدم به سوی سرنوشتی که خودمون خواستیم ولی دوری خیلی سخته.خیلی زیاد...اینجا خیلی روزا هق هق گریم بند نمیاد و فقط عکس مامان و بابام تو بغلمه و همسر خوبم که بهم دلداری میده....بعدش رفتیم بذای ارز مسافری که خدا لعنتشون کنه..اونقدر شلوغ و خر تو خر بود تازه ما فیش رو از بیرون گرفته بودیم که کاشکی از بانک ملت میگرفتیم نه ملی خراب شده....بعدم سوار هواپیما شدیم که بدون تاخیر سر ساعت حرکت کرد.

با اینکه جا کوچیک بود ولی خیلی عالی پرواز کرد و بهتر از ایران ایر بود.اولش می خواستیم امارات یا قطر بگیریم که ترانزیت تایم زولانی داشت و ما حوصله اینو نداشتیم.خودش ۸ ساعت پروازه حالا بین ۳ تا۵ ساعت هم ترانزیت تایم تو کشور عربی داشت که اصلا برامون قابل قبول نبود.

غذاشون هم بد نبود و کلا پرواز راحتی بود.

حدود ۸-۹ صبح به وقت مالزی رسیدیم.ما پکیج تور گرفتیم که رفتنمون به هتل با وسایل راحت باشه.هتل کنکورد که خیلی عالی بود.درسته کمی گرون بود ولی می ارزید.موقع رفتن به هتل به لیدر گفتم که دانشجو هستم و با شوهرم اومدیم و برنامه های تور رو شرکت نمیکنیم.

اولین استرس اونجا وارد شد که گفت ۱۷۰۰۰ دانشجو به خاطر نرخ ارز و مشکلات مالی برگشتن.بعدم گفت تو هتل آپرتمان یک سوطیت کوچیک رو با ۱۹۰۰ رینگیت( ۶۶۰هر رینگیت

تومان) اگر بتونید اجاره کنید!!!!!!! رو کار هم اصلا حساب نکنید!!!!

همسرم که خیلی لحظه اول شوکه بود و منم تو خودم بودم تا رفتیم هتل...وسایل رو گذاشتیم و به همکار سابقمون تو شرکت زنگ زدیم و اونم اومد عصرش هتل ما..اون بهتر صحبت کرد و ما یک کم حالمون بهتر شد.خدا خیرش بده خیلی راهمنمایی کرد که مترو چطوره و منو ریل چجوریه و بلیط از کجا بگیرید و سیم کارت دایمی چکار کنید و اشتراک اینترنت و .....از فرداش با همسرم پای پیاده استگاه به ایستگاه رفتیم و پیاده شدیم و اپارتمان دیدیم.اینجا بنگاه املاک نیست.آپارتمانها که بهش کندو میگن یک ایجنت داره که باید به اون زنگ بزنی و بخوای خونه ببینی.وای ۲-۳ جا رفتیم دیدیم بدتر از سگ دونی..اونقدر کثیف و دلگیر بود...تازه یکیش که مثلا نو بود بوی گند فاضلاب میداد یارو میگفت چون درش بسته بوده..پایین مجتمع هم پر آدم بدبخت و....وای خدا داشتیم می مردیم...مگه میشه اینجا ها زندگی کرد!!!!!

چند جا رفتیم خیلی خوب بود و ایجنتها اومدن نشون دادن ولی کمتر از ۲۵۰۰ رینگیت نبود.

۶ روز وقت داشتیم و بعد اون هتل نداشتیم و یا باید دوباره هتل رو تمدید میکردیم که خیلی گرون بود یا موقت یک جا رو میگرفتیم.

۲ روز مونده بود و ما چند جا دیده بودیم که اجبارا بد نبود.البته یکیش خوب بود نوساز هم بود ولی جاش خیلی خوب نبود ولی چاره هم نبود.یک روز اتفاقی اومدیم آپرتمانی که همکارمون بود از نگهبانی سوال کردیم و تلفن نماینده رو گرفتیم.زنگ زدم یک خانومی بود گفت اجاره ۲۵۰۰ ولی یک مورد مبله نشده هست ۱۸۰۰ رینگیت.

برای فرداش قرار گذاشت.عالی بود.برج نوساز.طبقه ۱۲.بالکن بزرگ که رو به جنگل باز میشه و خیلی بزرگ ۳ خوابه.( اینجا ۱ خوابه و اینا نیست.یا سوییته یا ۳ به بالا خواب داره).

ما بودجمون ۱۳۰۰ بود ولی واقعا پیدا نمیشد.کلی چک و چونه خلاصه با ۱۷۰۰ اجاره کردیم که هنوزک هیچ کس باورش نمیشه.خدا خیلی خیلییییییییییییییی کمکون کرد.ممنونشم.

تو اینجا خونه ها یا مبله هست یا نیمه مبله هست یا اصلا نیست.که اگر مبله نباشه کابینت آشپزخونه و پنکه هم نداره.ولی شانس ما اینجا مبله نبود ولی هم کابینت داشت هم پنکه و هم کولر گازیه نو.

خودمون وسایل خریدیم.یخچال.لباسشویی.مبل.میز ناهارخوری.میز تلویزیون تخت و تشک که خیلی گرونه پول تشک ۳-۴ برابره تخته.پرده و ظرف و ظروف و....تقریبا شد ۳۵۰۰ رینگیت.

دانشگاه هم رفتم برای ثبت نام که آیلتس ۵.۵ من رو قبول نکردن ولی یک امتحان ورودی داشت که شرکت کردم و امیدوارم قبول شم.البته میگن درده پوله و از ۳۰۰ نفر شاید ۵-۶ نفر قبول بشن..وگرنه ۳۰۰۰ رینگیت اضافه تر باید بدیم.نمی دونم تا اینجا خدا خیلی کمک کرده انشا الله بعد از اونم کمک میکنه...

کار همسرم هم چند نفر قولهایی دادن ولی نباید عجله کرد.انشا الله اونم درست میشه.

هوا خیلی گرمه و ما یکی از هزینه های بالامون پول آب و نوشیدنی هست.....البته غذا هم هست...اونقدر این روزها درگیر خونه و وسایل بودیم خیلی وقت آشپزی نبود که اینم کلی هزینست.

یک مورد دیگه هم پول ودیعه هست.اینجا برای هر چیزی ودیعه میگیرن.سیم کارت ۵۰۰ رینگیت..اینترنت ۲۰۰ رینگیت..کپسول گاز ۵۰ رینگیت..دانشگاه ۱۵۰۰ رینگیت...که قابل استرداده ولی پایان اقامتت.خوب ابن خودش کلی هزینه بره دیگه....

ما کنار خونمون اسیتگاه مترو هست که از عوامل گرونیه.چون تاکسی گرونه و مترو و منو ریل خیلی به صرفه هست.دانشگاه هم با اتوبوس میرم که خیلی به صرفه هست.کلا تا اینجا شانس اوردیم و خدا رو خیلی شکر.

دلتنگی و دوری خیلی سخته.خیلی زیاد.مامان اینا دارن جهیزیه خواهرم رو می خرن و میبرن..دلم پیش اوناست.تیر ماه عروسیشونه و عروسی خواهر همسرم هم هست که قراره خدا بخواد بریم.


خیلی طولانی شد ولی خیلی وقت بود ننوشته بودم.

بازم ممنون که به یادمون بودید.

نظرات 19 + ارسال نظر
قندک بانو پنج‌شنبه 4 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 12:21 ب.ظ

سلام عزیز دلم خدا رو شکر که هم خونه بیدا کردین . هم کم کم کاراتون داره ردیف میشه عزیز دلم کم کم عادت میکنیالبته خود من ۱۰ روز دبی میرم . روزای آخر باچه همه رو میگیرم ولی خوب به این فکر کن که اونجا حداقل کمی ارامش دارین عکس از خونه بگیر نشون ما بده خیلی ممنون که اومدی یه خبر از خودت دادی بهمونمراقب خودت باش دوست خوبم

مرسی عزیزم فعلا دوربین ندارم.حتما عکس میزارم
دلتنگی خیلی بده بقیه چیزاش خوبه

الهه ی خاموشی پنج‌شنبه 4 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 12:55 ب.ظ http://avaregidarghoroub.blogfa.com/

عزیزم...
خیلی وقت بود می خوندمت در سکوت...
باز هم می خونمت...
مراقب خودت باش...
کار خیلی بزرگی کردین...موفق باشید...

ممنون از لطفتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت
خوشحالم از آشناییت

عسل پنج‌شنبه 4 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 12:59 ب.ظ

سلام دوستم خوب بسلامتی رسیدید منم اینجا هستم البته قبلا برات کامنت گذاشته بودم خیلی خوشحالم که کارات ردیف شد اگه کاری داشتی رو کمک منم میتونی حساب کنی ایشالا همسر گرامی هم کار مناسب پیدا کنند فعلا زیاد برو بیرون و مراکز خرید و اینجور جاها و زیاد نمون تو خونه که دلن بگیره عزیزم
خدانگهدارت

آره عزیزم ممنون
همش بیرون بودیم این چند وقت دیگه پاهامون یاری نمی کنه و جیبمون!!

یکی از اهالی پنج‌شنبه 4 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 01:38 ب.ظ http://khorzeneh.blogfa.com/

سلام.هزینه های زندگی نسبت به ایران چطوره...بالاس یا نه؟ واقعا خوشحالم که تونستین خونه ی خوبی پیدا کنید و امیدوارم کار و دانشگاه هم خدا کمکتون کنه

ممنون
بالاتره...خیلی بالاتره چون ما ریال رو تبدیل میکنیم خیلی بالاتر در میاد ولی اگر اینجا کار کنی و خرج کنی مناسبه

سیندرلا پنج‌شنبه 4 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 02:05 ب.ظ http://cinderellla.blogsky.com/

رسیدن به خیر عزیزم.
خدا رو شکر که جای خوبی پیدا کردین همونطور که خوت هم نوشتی خدا خیلی هواتونو داشته و ایشالا بعد از این هم خواهد داشت.
امیدوارم خبرای خوب خوب ازت بشنوم.

ایشالا همسر هم یه کار خوب پیدا میکنن.

مرسی عزیزم
آره خدا خیلی کمک کرد
انشا الله

atmin پنج‌شنبه 4 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 02:39 ب.ظ

احمقانه ترین کار ممکن همین مهاجرت کردنه.اونهم به کشور مزخرفی مثل مالزی.این گریه و زاریهاتون هم فقط اسباب خندم شد.باید اون وقتی که داشتی واسه دوست و آشنا کلاس میزاشتی که میخوای بری خارج فکرش رو می کردی.

انشا الله خوب میشی
عقده هات رو رها کن شاید تو روحیت تاثیر داشت
انشا الله فشار زندگیت کم بشه که ایتقدر حرص نخوری

اناهیتا پنج‌شنبه 4 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 04:00 ب.ظ

ایشالا همیشه موفق باشید

ممنون عزیزم

ریحانه پنج‌شنبه 4 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 04:24 ب.ظ

سلام عزیزم
خسته نباشی. کلی اتفاقات پشت سر گذاشتی. من نگرانت بودم همش میومدم سر می زدم می دیدم ننوشتی فکر کردم که حتما درگیر کارات هستی. خدا را شکر که همه چی به خوبی پیش رفته. نگران دوری نباش. عادت می کنی. ما هم اولش واسمون خیلی خیلی سخت بود ولی الان بعد از دو سال حسابی عادت کردیم و اینجا رو دوست داریم. کاری که ما می کنیم اینه که وقتی از ایران میایم می گیم کسی نیاد باهامون فرودگاه. که خداحافظی سخت نباشه. ایشالا دوستای خیلی خوبی پیدا کنی که سریع از تنهایی دربیای. کار خیلی خوبی هم کردی که خونه ی غیر مبله گرفتی این طوری خیلی به صرفه تره. در طول یکسال هم پول وسایل درمیاد هم این که سالهای بعد کلی به نفعت می شه. فقط یک موردی این پول سیم کارت که می گی 500 رینگیت چیه؟ من تا حال نشنیدم. به گرما هم عادت می کنی. نگران نباش. اگه بتونید ماشین بخرید هم که خیلی خوبه. کلی در هزینه ها سرجمع صرفه جویی می شه در ضمن گرما رو دیگه حس نمی کنید.

ممنون از لطفت..آره این دوری خیلی سخته..دلتنگی مخصوصا برای مامان و بابام
۵۰۰ رینگیت رو برای سیم کارت دایمی maxis دادیم مال خودم اعتباریه ولی مال همسرم دایمی..
ماشین هم تو فکرش هستیم تا خدا چی بخواد

maryam جمعه 5 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 06:56 ب.ظ

salam azizam manam chand salieh injam,ageh kari dashtin dar khedmatam

مرسی عزیزم از لطفت..حتما اگر سوالی بود مزاحمت میشم

هستی(سکوت پاییز) شنبه 6 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 09:39 ق.ظ http://sokotepaeez.blogfa.com/

عزیزم خدا همیشه با ما هستش
انشالله که زندگیتون روی غلطت میفته و همه مشکلات برطرف میشه

انشا الله
ممنون عزیزم برای تو هم همینطور

نگار شنبه 6 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 10:22 ق.ظ

یا امام زمون چقدر همه چی گرون درمیاد.

آره اگر ریال رو تبدیل کنه خیلی بالاست هر رینگیت رو ۶۶۰ تومان در نظر بگیر تازه بالاتر هم داره میره

atmin شنبه 6 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 02:00 ب.ظ

تا حالا که خوشبختانه بدلیل انتخابهای درستم در زندگی هیچ فشاری رو متحمل نشدم.اتفاقاً همیشه از تمام لحظات زندگیم لذت بردم و بعد از این هم خواهم برد.فشار و سختی مال کسانیه که در زندگی انتخابهای اشتباه می کنند سرکار خانوم.امیدوارم در جوار مالزیاییها خوش باشید.

غصه نخور مشکلاتت حل میشه

ستایش یکشنبه 7 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 04:47 ب.ظ http://setayesh87.blogsky.com

ایشالا همه چیز به خوبی پیش میره.موفق باشیییییییییییییییین

انشا الله و ممنوننننننننننننننننننننننننننننننننننننن

نهال دوشنبه 8 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 08:24 ق.ظ

سلام عزیزم خدا رو شکر که خونه خوبی گیر آوردین

سلام عزیزم ممنون از لطفت
راستی لینک کار نکرد!!

مهربان سه‌شنبه 9 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 08:16 ب.ظ http://mehraban59.blogfa.com/

سلام خانومی جون
خوشحالم که حالت خوبه امیدوارم همیشه موفق باشی عزیم

سلام عزیزم
ممنون از لطفت

فلفل بانو یکشنبه 14 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 01:34 ب.ظ http://pepperandsald.persianblog.ir/

سلام. خدا رو شکر که به سلامتی رسیدین
من به مدت ۱۰ روز تو مالزی و لنکاوی بودم آب و هوای خیلی گرمی داره ولی کشور قشنگیه
امیدوارم پله های موفقیت و ترقی رو یکی پس از دیگری طی کنید. زیاد هم دلتنگی نکن عزیزم سخته می دونم ولی برای رسیدن به هدف باید تحمل کرد

اره خیلی ما هم پارسال لنکاوی بودیم..ولی گرماش دیونه کنندست....دلتنگی خیلی سختتتتتتتتتتتتتتتتتتتت

عسل سه‌شنبه 16 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 11:34 ق.ظ

سلام دوستم چرا پست جدید نمیزاری بنویس چه میکنی و اوضاع و احوال چطوره اگه دوس داشتی بگو شماره امو برات بزارم یا برعکس تا بتونم بهت زنگ بزنم خوشحال میشم اشنا بشیم و اگه فرصتی شد همدیگرو ببینیم من بهترین دوستم در مالزی رو در واقع از طریق دنیای مجازی باهاش اشنا شدم موفق باشی و سلامت راستی برا عوض شدن حال پ هوات و دوری از دلتنگی سعی کن کنسرتهای نورپزی رو بیای کلی خوش میگذره

سلام عزیزم...ممنون از لطفت.....ایمیل یا وبلاگت رو بگو تا شمارمو بزارم..اونقدر این مدت خرج کردیم برای مبله کردن خونه و کارای دیگه که برای کنسرت پولی نمی مونه

غزل و شاهو جمعه 19 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 12:40 ق.ظ http://www.ghazal-shaho.blogfa.com

سلام عزیزم
باور کن کلی برات انرژی فرستادم که کارهاتون خوب پیش بره و امیدوارم به سرعت هرچه بیشتر اموراتت به خوبی پیش بره و مطمئنا به شرایط عادت می کنید و تجربه های خوبی خواهید داشت به این فکر کن که رشد می کنید
تند تند بنویس عزیزم و مراقب خودت باش ایرانم خبر خاصی نیست دلتنگ نباش می دونم که دلتنگ خانواده تی آسمون رو نگاه کن و بگو این همون سقفیه که در امتاداش عزیزهات هم زیر اون زندگی می کنند
به چرت و پرت هایی هم که یه مشت دیونه می نویسند اعتنا نکن لطفا
با ارزوی بهتـــــــــــــــــــــــــــرین ها برای تو عزیزم
دوستت دارم

مرسی از لطف و مهربونیت عزیزممممممممم
آره واقعا...باید صبور تر باشم جز دوری چیز زیادی باعث اذیت نمشه و خدا رو شکر همه چیز خوبه فعلا
بازم ممنون از لطفت

[ بدون نام ] دوشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 09:21 ب.ظ

عزیزم سلام
شوهرتون تونست کار پیدا کنه ؟

سلاممممممممممممممم
هم آره و هم نه تا آخر این هفته معلوم میشه..
ببخشید شما؟؟؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد