خانومی و قوقول

روزمرگیهای زندگی قشنگ ما

خانومی و قوقول

روزمرگیهای زندگی قشنگ ما

هر چی صلاحه

دیروز نهار خونه مامان قوقول بودیم.یعنی نهار مامانم اینا رو دعوت کرده بودن.مامان اینا چند بار گفته بودن که وقتی تو خونه نو مستقر شدن ما بهشون خبر بدیم که برن دیدن خونه و.مامان قوقول هم چهارشنبه زنگ زده بود و نهار روز جمعه همه رو دعوت کرده بود خونشون.

پنج شه شب با قوقول رفتیم خونه مامان اینا که جمعه همه با هم بریم.البته اصرار قوقول بود که بریم تا همه با هم بریم و برای مامان اینا سخت نباشه( یعنی عزیزم من مرده این ح و محبتت هتم که تمومی نداره و ممنونتم).

ساعت 12.30 بود رسیدیم.مامان اینا کادو یک چک پول و یک بسته شکلات بردن و مامان بزرگم هم یک ظرف سیلور.

روز خیلی خوبی بود.منم که هوس سبزی پلو با ماهی داشتم همونجا اجابت شد و یکی از غذاها همون بود که خیلی چسبید.

البته که ماهی دست پخت داداش قوقول بود.نمی دونم چرا دیروز با دیدین داداشش یک حسی شدم.یعنی هیچ وقت نمی دوستم که بهش علاقه دارم ولی دیروز حس کردم دوستش دارم.مثل یک برادر.شاید روابط خانوادگی قوقول اینا با ما از نظر ابراز علاقه خیلی فرق داره و علنی نیست ولی محبتی که دارن تو رفتارشون قابل لمسه.خیلی بی شیله و پیله هستن.خیلی با محبتن حتی اگر در حرف قربون صدقه نرن ولی خیلی بی چشم داشت محبت میکنن.

گاهی خدا رو واقعا شکر میکنم که خانوادهامون اینقدر با هم صمیمی و نزدیکن( زدم به تخته).این به نظرم یک نعمته که خانواده طرفین با هم خوب و صمیمی و نزدیک باشن.

و اما در مورد داداش قوقول.جدا از بعضی اخلاقها که هر کس میتونه داشته باشه که از نظر بعضی نقطه ضعف یا قوت تلقی بشه کلا پسر خوبیه.اونم بی غل و غش و اهل کمک کردنه مثل قوقول ( البته که هیچ کس مثل قوقول نیستا).درسشم خونده ( مهندس مکانیکه).سربازیشم رفته.الانم سر کار میره.پسر سالمی هم هست ( اینم تبلیغ برای برادر شوهرم).ولی جدا از شوخی در کل پسر خوب و سالمیه( تا اوجا که من میدونم البته).چند وقت پیش به یکی از دوستای ما مثل اینکه خیلی سربسته پیشنهاد آشنایی میده ( البته واقعا نمی دونم منظورش همین بوده یا نه ولی خوب از پیشنهادی که داده همین برداشت میشه ولی قوقول میگه نه شاید همین جوری گفته که به نظر من اینطور نیست)این دوست ما هم غیر مستقیم جواب رد میده.

این موضوع مال 6-7 ماه پیشه.من در جریان بودم و تازه به وقول گفتم که خیلیییییییییییییییییییییییییییییییییییی ناراحت شد.

اولش گفتم خوب برای چی ناراحت میشی مگه هر کس از آدم خواستگاری کرد یا پیشنهاد داد آدم باید قبول کنه؟؟؟

ولی قوقول گفت ناراحتیم از اینه که این خانم که از همه نظر ما رو میشناسه و چندین و چند بار که کار داشته به داداش من زنگ زده رفته براش انجام داده حالا به خودش زحمت نداده یک جلسه با این بره بیرن که این بنده خدا حرفش زمین نیفته بعد بگه نه.

خوب من اولش گفتم نه.اینا تو جمع خانواده همدیگرو دیدن خوب این از اول میدونسته که گفته نه.ولی بعد دیدم خوب راست میگه.حداقلش این بوده که یک جلسه بیرون میرفته بعد میگفته نه.

خداییش اگر منم بودم و با داداش من این کارو کرده بودن( البته داداش نداشته) خیلی ناراحت میشدم.

دیروز خونه قوقول اینا فهمیدم که داداشش با یکی تازه آشنا شده.خواهر قوقول میگه 40% جدیه ولی اونم فقط از طرف داداشش و دختره جوابی نداده و فقط با هم بیرون رفتن چند جلسه.از اونورم دختره برای دکترا میخونه و داداش قوقول لیسانسه.از نظر وضع مالی هم پدرش مثل اینکه خیلی پولداره.خواهر قوقول میگفت اون به این جوال مثبت نمیده و سرکاریه.

از دیشب دلم سوخت که این پسر خیلی ساده ایه چرا کسی باید سرکارش بزاره.بعد افتادم به این فکر که با قوقول صحبت کنم که آیا با داداشش در مورد اون دوستمون صحبت کنم یا نه؟

چون در مورد جواب منفی که اون داده 2 مورد هم هسست: یکی اینکه خوب هر دختری ممکنه اولش ناز کنه و ... تا ببینه نازش چقدر خریدر داره و یا اصلا با دفعه اول کی جواب مثبت داده یا میده؟؟

خوب اینم منتظر بوده اون یک بار دیگه شاید واضح تر خواستش رو مطرح کنه.

دوم هم اینکه اون پدرش رو تازه از دست داده و از نظر وضع مالی در حد متوسطی هستن و شاید اینا رو برای خودش یک سد دیده.یا چمیدونم همچین فکرایی.

البته که اون هم دختر خیلی خوب و سالم و اهلیه و لیسانس معماریه و ..حالا می خوام از قوقول هم نظر خواهی کنم که آیا با داداشش صحبت کنم یا نه؟

اینکه بپرسم نظرش رو او دوستمون چی بوده؟اصلا جدی بوده؟اصلا این برداشت درست بوده یا نه؟

ولی یک جورم باید عنوان شه که به شخصیت هیچ کدومشون بر نخوره.نه این که بگه اون به من جواب منفی داد نه اون که داداش قوقول بگه من منظور خاصی داشتم برداشت اون این بوده.

در هر صورت امیدوارم هر چی خیر و صلاح دوتاشون هست همون بشه.

دمآدم باید قبول کنه؟؟آدم باید قبول کنه؟؟؟؟

نظرات 18 + ارسال نظر
ممول شنبه 11 دی‌ماه سال 1389 ساعت 12:09 ب.ظ

خانومی به نظر من اصلا و ابدا دخالت نکن . اینو از یه آدم با تجربه در این زمینه بشنو و بپذیر . برای خودت دردسر و اعصاب خوردی می خری ها نکن دخترم نکن بذار خودش بگرده و یکی رو پیدا کنه که هیچ حرف و حدیثی از توش برای تو درنیاد

نه اصلا و ابدا پیشنها نمیدم فقط نمی خوام بعدا فکر کنه من که میدونتم چرا اصلا به روی خودم نیاوردم یا فکر کنه برام بی اهمیت بوده فقط در این حد

سارا شنبه 11 دی‌ماه سال 1389 ساعت 12:29 ب.ظ http://sami1385.persianblog.ir/

خوب خدا رو شکر به سبزی پلو ماهی هم رسیدی
من اولا که رابطه ی خانواده جاریم با خانواده مهران رو میدیم خیلی حسودیم میشد چون اونا خیلی صمیمی بودن با هم ، اما الان که روابطشون به هم خورده میگم خوبه آدم همیشه سر سنگین باشه تا حرفی پیش نیاد و به آدم همیشه احترام بزارن !
به قوقول بگو ناراحت نباشه ، شاید اون دوستتون اصلا نمیخواسته ازدواج کنه یا کلا یکی دیگه رو زیر سر داشته چون همینجوری نمیشه قضاوت کرد
در مورد این خانم هم به نظر من از یه مرتبه و سطح تحصیلات باشن بهتره چون خودت میدونی که چقدر توقع دختر خانوما این روزا بالاست حالا اگه از همه نظر خودشونو سر تر بدونن که دیگه هیچی
ببخشید نظم طولانی شد

خوب ما خیلی ساله با هم در ارتباطیم با قوقول اینا همسایه بودیم و واسه همین روابط خانوادگیمون خدا رو شکر خیلی خوب و نزدیکه
در مورد ازدواج اونا هم به نظر خودم هم از یک طح باشن برای خودشون خیلی خوبه

هستی شنبه 11 دی‌ماه سال 1389 ساعت 02:30 ب.ظ http://sokotepaeez.blogfa.com

من هم خیلی حوص سبزی پلو ماهی کردم ولی تو این چند روزه همش غذا از بیرون گرفتیم و یا....
انشالله هر چی که خدا صلاح میدونه همان بشه

انشا الله

لاله شنبه 11 دی‌ماه سال 1389 ساعت 06:36 ب.ظ

آخ جون ن سبزی ژلو با ماهی
ببین این برادر شوهر چمد سالش هست اگر خوبه تا خودم یک فکری به حالش کنم

۲۹ سالشه

نهال شنبه 11 دی‌ماه سال 1389 ساعت 07:10 ب.ظ http://nahal87654.persianblog.ir

من فکر میکنم اگه داداش قوقول اون دختره رو میخواد خودت یه بار دیگه بهش بگو شاید واقعا ناز کرده
منم دلم سبزی پلو ماهی میخوااااااااااااااااااااد

من نمی دونم میخواد یانه

آوا شنبه 11 دی‌ماه سال 1389 ساعت 07:45 ب.ظ http://manvakhatereham.blogfa.com/

سلام خانومی(این خانومی با اون خانومی فرق داره اینو خودم دلم خواست که بگم)
من با حرف ممول تقریبا موافقم ولی خب اگه منم باشم ببینم یه دختری خوب هستش حتما پیشنهاد میدم
انشاا... که همه جوونا خوشبخت بشن
منم همین طور

من خودم اصلا اهل پیشنهاد این جور چیزا نیستم ولی چون دختره دوست ما بوده میگم نکنه کوتاهی کرده باشم از یک طرف هم واقعا دلم نمی خواد بگن من پیشنهاد دادم

آوا شنبه 11 دی‌ماه سال 1389 ساعت 07:47 ب.ظ http://manvakhatereham.blogfa.com/

راستی من لینکتون کردم

ممنون
همچنین

ستایش شنبه 11 دی‌ماه سال 1389 ساعت 10:41 ب.ظ http://setayesh87.blogsky.com

ایشالا که هر چی صلاحشه همون بشه:)

انشا الله

فلفل بانو یکشنبه 12 دی‌ماه سال 1389 ساعت 08:47 ق.ظ http://pepperandsald.persianblog.ir/

خانومی عزیزم از من به شما یه نصیحت خواهرانه: اصلا و ابدا در این جور مسائل دخالت نکن. چون یه وقت ناخواسته روابط شما و برادرشوهرتات کدر می شود. این جور مسائل خیلی مسائل بهمراه داره که من نمی تونم اینجا بازش کنم ولی خداناکرده اگه یه اتفاقی بیافته حتی ممکنه خانواده همسرت از چشم شما ببینن. پس بذار زمان بگذره و خود خانواده همسرت یا برادر شوهرت همسری لایق پیدا کنن. ببخشید اگه فضولی کردم.

من خودم اصلا اهل پیشنهاد این جور چیزا نیستم ولی چون دختره دوست ما بوده میگم نکنه کوتاهی کرده باشم از یک طرف هم واقعا دلم نمی خواد بگن من پیشنهاد دادم
اصلا از این کارها خوشم هم نمیاد واقعا

سحر یکشنبه 12 دی‌ماه سال 1389 ساعت 11:09 ق.ظ http://saharri.blogsky.com

بوی گند جاری می آید همی...

روناک یکشنبه 12 دی‌ماه سال 1389 ساعت 12:23 ب.ظ http://www.ronak88.persianblog.ir

گاهی پیش میاد دو نفر رو میبینی که هدو خیلی خیلی خوبن و ...بعد میگی خب چرا عامل آشنائی نشم
ولیاگه یک درصد هم خدای نکرده بعدا به مشکل بخورن به نظرم ارزشش رو نداره
به هر حال آدم همسر خودشم که با آگاهی کامل انتخاب می کنه خیلی ازدواج ها به طلاق میرسن دیگه چه برسه واسه بقیه

آره درسته

صحرا یکشنبه 12 دی‌ماه سال 1389 ساعت 01:34 ب.ظ

نگران نباش هممون دست به دست هم می دیم یه زن خوب تو همین دنیای مجازی براش پیدا می کنیم .

قاصدک یکشنبه 12 دی‌ماه سال 1389 ساعت 03:04 ب.ظ http://ghasedakha.blogsky.com/

سلام خانمی جان بسی خوچحالیم که با شوما آشنا شدیم و خوچ به حالتون که سبزی پلو و ماهی نوش جان کردید شوهر جان ما از ماهی موتنفر میباشد و ما نیمی توانیم ماهی نوش جان بنماییم!هر وقت خوردی یاد من هم باش
منم با نظر فلفل بانو موافقم چون جای تو باشم تو این جور مسائل چه برادر شوهر باشه چه هرکس دیگه دخالت نمیکنم چون بوی درد دسر دارن!!!

و اما من همینجا اعلام میدارم تا حالا که کاری به این کارها نداشتم از این به بعد هم نخواهم داشت

عسل اشیانه عشق یکشنبه 12 دی‌ماه سال 1389 ساعت 03:04 ب.ظ

هییییییییییییی که تو چقدر ساده ای دوستم.. از من جاری دیده بپرس!!! حالا خانوم استینا رو هم بالا زده واسه برادر شوهر!! اخه من به تو چی بگم!!! در ضمن تجربه ثابت کرده به هیشکی دختر معرفی نکن مخصوصا برادر شوهر!! که در اینده اگه خوب باشه اون میشه عروس خوبه و اگه بد باشه میشه تقصیر تو!!! از ما گفتن بود خلاصه.. من وظیفه اخلاقی خودم میدونستم بهت زینهار بدم!!!

رسما اعلام میدارم مثل روال قبل به این کارها کار نخواهم داشت

کارانا یکشنبه 12 دی‌ماه سال 1389 ساعت 10:22 ب.ظ http://karana.persianblog.ir

من که واسه داداشای خودم هم نمی دونستم چه جوری کمکشون کنم . حالا داداش کوچیکه یکم ولی بزرگه که هیچی خوبه اگه می تونی کمکش کنی ولی خیلی هم وارد ماجرا نشو معمولا همیشه می گن اگه خوب شد می گن خودمون انتخاب کردیم ولی اگه نه همه تقصیرا می افته گردن اونی که پیشنهاد داده .
ولی تبریک می گم واسه خونواده ی خوبی کخ داری هم خودت و هم همسرت قدرشون رو بدون

درسته ممنون از لطفت

جوجوک دوشنبه 13 دی‌ماه سال 1389 ساعت 10:28 ق.ظ http://arteen.mihanblog.com

الهی هرچه خیره پیش بیاید
ولی به هر حال شما عزیزم جاری میشوی
پس زیاد خودت را درگیر نکن
خیلی خوبه که خانواده هاتون با هم خوبن
بزنم به تخته
چشم حسود کور
البته رابطه خوب اونها به خاطر خوبی تو و قوقول است
شاد باشی گلم

انشا الله
اونم که بلههههههههه دیگه
مرسی عزیزم

یلدا دوشنبه 13 دی‌ماه سال 1389 ساعت 11:04 ق.ظ http://khanoomtala20.blogfa.com/

سلام..ممنون از اومدنت..بپرم برم بخونم ببینم اینجا چه خبره!!!

بفرمایید بپرید ممنونننننننننننننننننن

دست کوچولو سه‌شنبه 14 دی‌ماه سال 1389 ساعت 04:29 ب.ظ http://dastkocholo.persianblog.ir/

به نظرم باهاش حرف بزنید ... اگه دوست داره هنوز خوب شما نزدیکاشید .. میتونید کمکش کنید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد