خانومی و قوقول

روزمرگیهای زندگی قشنگ ما

خانومی و قوقول

روزمرگیهای زندگی قشنگ ما

و اما تولد

این پست مربوط به دیروز می باشد: 

دیشب اومد خونه با یک دست که پشت در قایم کرده بود.اول خودش اومد تو و بعدم دستاش.

تو دستش 2 سری گل رز بود.7 شاخه که به قول خودش تعدادش فرد هم بود.

یعنی این گلا به اندازه یک باغ گل برای من ارزش داشت.

ارزش گلها به کنار ارزش فکر و مقصودش از خرید اونها هم به کنار.چند روزه خیلی کلافه ام.از هر دری میرم تو اولش خوبه ولی به یک بن بست می خوره.

دیدن این گلها به من روحیه مضاعف میده.خیلی خیلی زیاد.

یعنی من نمی فهمم میشه 2 نفر مهاجرت کنند بعدم بگن نمی تونید کار کنید.فقط درس بخونید.خوب هرچی داریم بدیم درس بخونیم و بعدم هوا بخوریم ؟؟ خلاصه که خیلی کلافه ام.

قوقول گفت چون دیدم خیلی کلافه شدی گفتم اینارو بخرم یک کم امشب حالت خوب بشه که واقعا هم شد.

قربونت برم عزیز دلم که اینقدر خوبی و سعی میکنی برای دل من محبتت رو به زبون بیاری و زبون و عمل رو یکی کردی.

از روز تولد قوقول بگم:

البته که روز قبلش تولد مامانم بود و چون راه دوره ما تلفنی تبریک گفتیم تا آخر هفته ببینیمش و کادوش رو بدیم.

و روز سه شنبه که تولد قوقول بود.یک هفته قبلش کلی گشته بودم برای کادو.از پاساژ گلستان و ایران زمین و بوستان و چرم مشهد و .....یک کت چرم می خواستم که نه مدلاش به دلم نشست و نه قیمتهای خوبی داشت.از اولم تصمیم داشتم تا 80-270 تومن بگیرم ولی 300 تومن شروعش بود که من اصلا خوشم نیومد.دیگه شده بود 2 شنبه و منم ماتم گرفته بودم که چی کار کنم که همون روز با خوش شانسی زیاد یک کاپشن چرم که به قول قوقول سرآستین و یقش کشبافت داشت( عشق این مدل بود) پیدا کردم.آجیل شب یلدا هم گرفتم که قوقول خان بدونه هیچ چی اون شب کم نخواهد بود.( چقدر گرونه همون یک کم با باسلق شد 18 هزار تومن!! )

 پارسال خاطره خوبی از روز تولد قوقول نداشتم چون تمام برنامه هامون بهم خورده بود و اون چیزی که می خواستم نشد و خود قوقول هم ناراحت شد واسه همین خواستم امسال خودمون 2 تا باشیم.

شام رفتیم رستوران گیلانه ( جردن) واقعا محشره وخوب گرون ولی می ارزه.من که کباب ترش و قوقول هم پلو کباب( با لحجه شمالی بخونید پالا کباب) و زیتون میکس و دوغ سفارش دادیم.خیلی خب بود.ببین چه جوری شده دیگه دستگاه کارت خون وایرلس میارن برای حساب کردن که کارت بکشی!!!

از اون ورم گفتم بریم تجریش من از لادن شیرینی بگیرم که در اصل قصدم خرید کیک برای تولدش بود با شمع.اونو گرفتیم و از قبل با مامان قوقول هماهنگ کرده بودم که بعد از شام بریم اونجا .گفته بود کیک چی که گفتم خودم میگیرم.

شب هم رفتیم اونجا و کلی خوراکی شب یلدایی و کیک و.. خوردیم و بعدم کادوها و عکس.

مامان و بابای قوقول یک تراول 50 تومنی دادن

خواهر قوقول یک ست مجسمه 6تایی کوچولو که بودا در حالتهای مختلف بود

داداش قوقول یک سکه پارسیان

بقیه هم تلفنی تبریک گفتن.حتی عمه و دختر عمه قوقول از امریکا زنگ زدن به موبایلش.

پنج شنبه هم به هوای اینکه می خوام پارچه بخرم با مامان قرار گذاشتم بریم کفش بخریم براش برای کادوی تولدش چون اگر راستش رو میگفتم نمی یومد.

بعدم چند سری پارچه از مهران خریدیم و به سفارش قوقول که گفته بود حتما به مامانت بگو نهار مهمون من هستید ولی چون من نیستم شما دوتا برید، مامان رو به زور بردم و نهار خوردیم و از اون ورم رفتیم خونه مامان اینا و شب هم قوقول اومد.

کادو مامان و بابای منم به قوقول یک دست شلوار و کاپشن ورزشی بود ( البته به پیشنهاد خودم ) و مادرجونم هم یک تراول 50 تومنی کادو به قوقول که خیلی دوستش داره داد.

دیگه شب موندیم و جمعه عصر برگشتیم خونه خودمون. 

عزیزم انشا الله 120 سال با سلامتی و دل خوش وموفقیت زندگی کنی همسر خوب من.

نظرات 17 + ارسال نظر
روناک دوشنبه 6 دی‌ماه سال 1389 ساعت 01:31 ب.ظ http://www.ronak88.persianblog.ir

به به چه قد تولد
امیدوارم زودتر خبرای خوب بگیری و با امیدواری پیگیر کارهات شی

مرسی عزیزم
انشا الله

فلفل بانو دوشنبه 6 دی‌ماه سال 1389 ساعت 02:50 ب.ظ http://pepperandsald.persianblog.ir/

تولد مامانی و تولد قوقولی مبارککککککککککککک
شام گیلانه هم نوش جان

مرسی عزیزم
جای شما خالی

قندک بانو دوشنبه 6 دی‌ماه سال 1389 ساعت 04:09 ب.ظ http://manozebeliii.blogfa.com

جای ما خالی برای خوراکی خوردن
امیدوارم ۱۲۰ سال در کنار هم با خوبی و خوشی وسلامتی زندگی کنین هر روز هم عشق تون به هم بیشتر یشه
بوس بوس بوس

جاتون خالی
مرسی عزیزم
همچنین برای شما

ساره دوشنبه 6 دی‌ماه سال 1389 ساعت 04:16 ب.ظ http://www.nasimaa.blogfa.com

سلام عسیسم.تولد مامانی با قوقول مبارک.خدا سالیان سال سایشونو رو سرت حفظ کنه عزیزم.همیشه شاد باشی گلم.

مرسی عزیزم
شما هم همیشه شاد باشید

نهال دوشنبه 6 دی‌ماه سال 1389 ساعت 04:44 ب.ظ http://nahal87654.persianblog.ir

آفرین به تو همسر نمونه

ضحی دوشنبه 6 دی‌ماه سال 1389 ساعت 10:55 ب.ظ http://zozooooo.blogfa.com/

وای چه قد خوببببببببب.
ایشالا همیشه به شادی و تفلد و خوشحالی.

مرسی عزیزم

هستی دوشنبه 6 دی‌ماه سال 1389 ساعت 11:15 ب.ظ http://sokotepaeez.blogfa.com

من که هنوز فرصت نکردم برای همسری کادو بگیرم

تولد مامانت و همسریت مبارک دوستم

ممنون
زودتر دست به کار شو

ستایش سه‌شنبه 7 دی‌ماه سال 1389 ساعت 10:02 ق.ظ http://setayesh87.blogsky.com

ایشالا سالیان سال سلامت باشن:)

مرسی عزیزم

مینا سه‌شنبه 7 دی‌ماه سال 1389 ساعت 01:23 ب.ظ http://www.ziha.blogfa.com


سلام عزیزم تولدش مبارک دست ماما وبابایت درد نکنه

ممنون

مینا سه‌شنبه 7 دی‌ماه سال 1389 ساعت 01:49 ب.ظ http://www.ziha.blogfa.com

مینای شهر خاموش کیه ؟؟؟؟

رمز 1366

مینا سه‌شنبه 7 دی‌ماه سال 1389 ساعت 02:50 ب.ظ http://www.ziha.blogfa.com

کجایی فیلمش؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

ایرانی خیلی معروفه
عزت الله انتظامی بازی کرده
در مورد زلزله بم

آوا سه‌شنبه 7 دی‌ماه سال 1389 ساعت 06:56 ب.ظ http://manvakhatereham.blogfa.com/

دلم خیلی گرفته بود
اینجا که اومدم و این پستو خوندم حالم کمی بهتر شد اینو جدا میگم
انشاا... همیشه همیشه در کنارخانوادتون شاد و سلامت و خوشبخت باشی عزیزم

ای وای عزیزم تو لطف داری
همچنین برای شما

تنهای مهربون چهارشنبه 8 دی‌ماه سال 1389 ساعت 09:22 ق.ظ http://tanhaie-del.blogfa.com/

هوس کباب ترش نمودی ام

آخی
جاتون خالی

ممول چهارشنبه 8 دی‌ماه سال 1389 ساعت 09:59 ق.ظ

شما زن و شوهر نمونه این به نظرم
انقدر غصه مهاجرت رو نخور ما هم به هر جا فکر کردیم همینه باید بری فقط درس بخونی تنها جایی که می تونی کار کنی همزمان و حقوق خوبی هم می دن یکی کانداداس یکی آلمان .
یه بار دیگه پسورد پست عکی های مالزی رو بهم می دی ممکنه گذرمون به اون ورا بیفته شب عیدی می خوام یه بار دیگه عکس ها رو ببینم

تو لطف داری ممول جان
خیلی فکر و خیال دارم...........
حتما عزیزم برات میزارم

عسل اشیانه عشق چهارشنبه 8 دی‌ماه سال 1389 ساعت 10:46 ق.ظ

چقده خوشبحال قوقول شده

گلبانو خاتون پنج‌شنبه 9 دی‌ماه سال 1389 ساعت 09:24 ب.ظ http://golbanoo-khatoon.blogsky.com

همیشه به شادی خانومی
عزیز دلم یه چیزی درمورد مالزی:
ببین هرکی میاد مالزی میدونه که اینجا بهشت آرزو نیست. مخصوصا واسه جوونا. چون نه مهجرت میده نه اجازه کار. مگر اینکه سرمایه داری چیزی باشی که پولت رو نیاز داشته باشن. همه میان مالزی که یه مدرکی بگیرن یه درسی هم بخونن بعدش برن پی هدفشون.

آره منم می خوام فوق بخونم اگر جور بشه
ممنون از راهنماییات عزیزم

غزل پنج‌شنبه 16 دی‌ماه سال 1389 ساعت 05:09 ب.ظ http://www.ghazal-shaho.blogfa.com

امیدوارم صد ساله بشند هم شوهریت هم مامانیت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد