خانومی و قوقول

روزمرگیهای زندگی قشنگ ما

خانومی و قوقول

روزمرگیهای زندگی قشنگ ما

کارت پارسیان

نمی دونم این قالبه چرا یهو می پوکن؟؟ حالا عجالتا درست شده فکر میکنم تا یک قالب قشنگ پیدا کنم.

دیروز بالاخره بعد از اون همه انتظار این کارت خرید پارسیان شرکت رو شارژ کردن البته با جون کنش اونم چقدر 60 تومن که 30 تومن هم خودمون گذاشتیم روش.

خیلی وقت بود می خواستیم بریم خرید کلی و منتظر این کارت بودیم آخه حیفه از این کارت پول نمیشه برداشت کرد و فقط باید خرید کرد و ماهم ترجیح میدیم خریدهای کلی رو با این کارت انجام بدیم.ه خا بر سر اول شتاب قطع بود و ما یک سکته زدیم و بعد وصل شد.

کلی خرید داشتیم و همه چیز ته کشیده بود.علاوه بر اون کلی میوه و ... خریدیم.فقط مصیبتی بود 4 طبقه بالا کشیدن اینا.اونروز که دنبال خونه بودیم و به بنگاه میگفتیم فقط طبقه آخر حتی شده بدون آسانور خوب برای همین تعجب میکردن دگه.خر کش کردن بار تا اون بالا ولی آسایشش می ارزه به همه اینها.نهایتش هم موقع فروش یک کم از این مورد ایراد بگیرن که اونم باز مسئله ای نیست.

شام هم که قوقول زنگ زد کباب آوردن چون بدجور هوس کرده بودم و فقط ی امداد غیبی می طلبید که این خریدها رو جا به جا کنه و میوه ها رو بشوره که دیگه به بسته بندی گوشت ومرغ نرسیدم که گذاشتم یخچال برای امروز...

قوقول کارش خیلی زیاد شده.دیشب تا ساعت 3 بیدار بود.فقط حجم کار نیست تنوعش هم زیاده از اینجا به اونجا و کلی باید تجدید انرژی بکنه.

ای خدا نتیجه این همه تلاشش رو بهش بده و امیدش رو ناامید نکن.واقعا چه فایده این هم تو دانشگاه درس بخون و اسم مهندس رو یدک بکش و کلی ایده نو و جدید داشته باش و کلی توناییهای مختلف و هر کی برسه بخواد از این همه تواناییت به نفع خودش استفاده کنه ولی موقع دادن حقت بامبول در بیارن.

خواهر قوقول چند تا عکس داده بود که براش تو فتوشاپ درست کنم.خیلی قشنگ شده هم تو فتوشاپ درست کردم هم از سایت photofunia بهش افکت دادم خیلی خیلی قشنگ شده امیدوارم تو پرینت هم خوب دربیاد.البته فقط خودم نمی گم قوقول هم گفت خوب شده.چند تا هم عکس مامان و مامامن بزرگش رو درست کردم که امیدوارم اونام خوششون بیاد. به خواهرم هم گفتم عکسشون بده درست کنم.

مدیر عامل گاگول هم به گفتن چند کلمه اکتفا کرد و من میدونم که این آدمی نیست حرفی رو بی جواب بذاره.همچین زوم کردم روش که تمام سوتیهای کوچکش رو هم درمیارم و دیگه به روش میارم که هم بدونه ما دقیق تر از اونیم و هر کس ممکنه اشتباه کنه و اینکه اینقدر زود قضاوت نکنه و به خاطر کوتاهی و کار نکرده دیگری شخص دیگه رو مورد عتاب قرار نده.به قول همکارم میگه الان میگه عجب غلطی کردم این دیگه ول کن نیست.همه چیزو گذاشته زیر ذره بین.فقط یک ایمیلم بهم زد خصوصی که خودت میدونی من نمی خوام هیچ گونه شکایت .. نسبت به تو بکنم.انگاری مرض داره.

تعطیلات آخر هفته هم جایی نمیریم چون قوقول ناظر شبکه ی ساختمونه و باید کارو تحویل بگیره و نمی خوام فردا دردسر درست بشه ولی واقعا هوس ی مسافرت دو نفره کردم. خدایا پولش رو برسون...............

نظرات 21 + ارسال نظر
سحر سه‌شنبه 15 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 11:54 ق.ظ http://saharri.blogsky.com

میبینم از هر انگشتت یه هنر چیک چیک میکنه...
دمت گرم...

عکسای نبات منم بذار تو صف بی زحمت!!

به روی چشم عزیزم
اگر ایمیل داری برام بذار

آرام سه‌شنبه 15 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 12:21 ب.ظ

خدا روشکر که همه چی آرومه.............سختس کار هم میگذره...ایشالا بزودیم میرید مسافرت

مرسی عزیزم
از خودت خبر بده
انشا الله که اوضاع خوبه

مادرخانومی سه‌شنبه 15 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 01:27 ب.ظ http://na1360.persianblog.ir

کارت پارسیان مارو هنوز شارژ نکردن بی شعورا.. منم کلی خرید دارم...
ببینم می شه یه دونه عکس دخملی منم درست کنی که بزرگش کنم؟

حتما ایمیلتو برام بذار

روناک سه‌شنبه 15 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 01:28 ب.ظ http://www.ronak88.persianblog.ir

وااااااااااااای سفر منم می خوام
...........
اگه پرینتر خوب باشه همونجوری شفاف و خوشرنگ میشه

پس خوب میشه
امتحان میکنم

آنا سه‌شنبه 15 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 02:14 ب.ظ http://www.arusakeposhteparde.blogfa.com

انشاالله که پول هم جور میشه.

انشا الله
مرسی عزیزم

خاله‌ی نبات سه‌شنبه 15 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 03:48 ب.ظ

سلام خانومی
واقعاً دمت گرم با این همه هنر
اومدم بگم که من کلاً خیلی به عکس و عکاسی و فتوشاپ و این جور چیزا علاقه دارم بیا یه تدریس خصوصی واسم بذار که دیدم حالا حالاها باید بشینی به قول هایی که واسه درست کردن عکس ها دادی برسی!!!

نه بابا اونقدرها هم هنرمند نیستم
در ضمن در خدمتم

جز تو تمومه دنیا پر سه‌شنبه 15 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 05:10 ب.ظ http://u-r-mine.blogfa.com


ایشالا که کارای زیاد قوقل خان نتیجه میده.. چه خوب که بهتون کارت خرید میدناااا... خوش به حالتون.. منم خیلی کارای فتو شاپی رو دوس دارم.. راستی خانومی کامنتات وا نمیشدااا تو بلاگم هم برات نوشتم.. راستی ما پردیسان نرفتیم نبوت کرج بودیم :دی

مرسیییییییییییی عزیزم لطف کردی
فر کنم درست شده

دایی سه‌شنبه 15 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 10:45 ب.ظ

سلام . با گوگل ریدر خواننده نوشته هات هستم . ضرورتی ببینم کامنت می گذارم . به ادرس dayi38@yahoo.com میتونی مکاتبه کنی . راستی خودت کامپیوتر خوندی ؟ پرتال میتونی بزنی ؟ شاید کاسب شدی . به قوقول هم روحیه بده . مرد اگر همسرش بهش روحیه بده و پشتیبانی کنه ، در دهان شیر هم خواهد رفت . امان از زنهایی که شوهرانشان را ترسو و تنبل بار می آودند . شاد باشید .

سلام
ممنون
کامپیوتر نخوندم ولی معلم حاذقی داشتم ( همسرم نرم افزار خونده و قبل از دوستی و زمانیکه فقط همسایه بودیم به من درس میداد)
از چه نظر کاسب میشم؟ متوجه نشدم
همیشه همین کارو مینم و اگر همسرم هم خسته بشه من نمی شم چون میدونم به خاطر توانایی و پشتکاری که داره حتما حتما موفق میشه.
دلش هم پاکه و میدونم خدا دستش رو میگیره فقط امیدوارم فشارها و استرسهای پیش رو زیاد خستش نکنه

بانوی خرداد چهارشنبه 16 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 10:30 ق.ظ http://29khordad.blogsky.com

سلام خانوم هنرمند
وای منم شدیدا دلم مسافرت می خواد ولی فکر نکنم جوربشه واسمون. ایشالا واسه ی شما جوربشه.

انشا الله برای هر دومون جور بشه
در ضمن هنرمندی از خودتونه

جوجوک چهارشنبه 16 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 10:49 ق.ظ http://arteen.mihanblog.com

بابا! هنرمند! یکی یکی رو می کنی
آفرین بر تو
خوشا به سعادتت قوقول خان
خدا برای هم نگهتون دارد
چه خوب که فتوشاپ هم بلدی و ...
من عاشق این کارم هرچند اصلا بلد نیستم از اینکارها کنم
ولی گوگول بلده
یکی بلد باشه کافیه؟ ;-)
برای خونه هم ناراحت نباش
فکر کن دارین ورزش می کنید
رئیستون هم یا مسته یا مشنگ می زنه
سفر که نگو
من هم می خواهم دو نفره با گوگول خدا بخواهد بروم دبی
تا حالا دبی نرفته ام
راستش زیاد خوشم نمی آید
ترکیه را ترجیح می دادم همیشه
ولی خب دیگه شرایط داره ما را می کشونه دبی
شما رفتی؟
اگه بله می تونی یه سری اطلاعات در مورد بازار و مکان های تفریحی و ... به من بدهی.
به امید خدا کار مهندس هم درست میشه.
اینجا ایرانه دیگه عزیزم. یکی دیگه زحمت می کشه می کارد یکی دیگه برداشت می کند:-))
باید خندید دیگه
توی ادارات هم همینطوره
تازه اصلا نباید از خودت هیچ فکری داشته باشی
چه حکایتی است نازنین؟
شاد باشی خانومم

نه بابا هنرمند کدومه لطف داری
من قربونت پام رو از لب مرز خودمون اونورم نذاشتم اگر رفتی برای منم تعریف کن
حالا خدا بخواد داریم پول جمع میکنیم یک سفر خارجه بریم البته اگر این اقساط اجازه بدن
انشا الله همه به اهدافشون برسن

زن ذلیل چهارشنبه 16 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 11:35 ق.ظ http://1zanzalil.persianblog.ir

بابا دیجیتال...میگم طراحی سایت هم بلدی؟

همسرم کارهای طراحی سایت هم انجام میده

جوجوک چهارشنبه 16 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 12:22 ب.ظ http://arteen.mihanblog.com

قسط نگو که دلم خونه
حقوق گوگول که کامل می ره برای قسط
حقوق من هم نصفش می ره قسط
ما چه جوری زنده ایم خدا داند
البته کمک های مامان و بابایم را نادیده نباید گرفت
برای دسر شاید قالبم شکلش طوریه که روی دیواره اش می شه تکه ژله برش خورده چید.
نمی دونم
هر رنگ پودر ژله که دوست داری به عنوان خرده شیشه باشد را با یک لیوان آب جوش حل کن و بعد از سرد شدن بذار توی یخچال که خودش را ببنده.
وقتی خوب بست به هر اندازه که دوست داشتی برش می دهی. البته خیلی درشت قشنگ نمی شه.
پودر ژله موز (2بسته) با 2 لیوان آب جوش حل می کنی. در همین حین قالبت را که قبلا خیس کرده ای و درون یخچال گذاشته ای را در می آوری و از تکه های ژله که برش زدی را کف قالب می چینی.
پودر موز را که خوب حل شد با نصف بستنی لیتری میهن یا پاک _پاک چون کفی تره بهتر می شه) مخلوط می کنی و تمام بستنی را حل می کنی. هیچ گلوله ای از بستنی نباید بمونه.
بعدش آروم در قالبت می ریزی.
بعد تکه های ژله برش خورده را نامرتب درون قالب می ریزی. در همه جایش بریز و بگذار در یخچال تا خودش را ببندد.

مرسیییییییییییی عزیزم
من یک جور دیگه درست میکردم حتما این راه رو امتحان میکنم

خواننده خاموش.. چهارشنبه 16 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 12:41 ب.ظ

خانمی عزیزم شرایط خونه را طوری تنظیم کن که قوقول زیر فشار و استرس خم نشه...استرس طولانی مدت عواقب خطرناکی داره ....محیط را تا میتونی اروم و بدون جنجال کن

همسرم کلا آدمی که برای هر چیز حتی وچیک حودش رو تحت فشار و استرس زیادی میذاره
من خیلی سعی میکنم تا فشارش کمتر باشه تا چه حد موفقم خودش میدونه

خانومی چهارشنبه 16 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 02:16 ب.ظ http://www.farazani.blogfa.com

سلام
خسته نباشی عزیزم
برایه پست قبلیت هر چی خواستم پیام بذارم نشد همش ارور میداد...این قالب هم زیباست...
و اما نظرم : عزیزم در مورد عدم احساس وابستگیه همسرت نوشته بودی ... خوب در این مورد بهاهش صحبت کردی ؟ شاید اون این موضوع رو آزادی دادن به تو میدونه ... شاید اونهم این کارا رو دوست داره که انجام بده اما بلد نیست ... بهش بگو که خودت بدونه اون هیچ کاری نمی کنی شاید اونم استقبال کنه ... به هرحالا اگه تا حالا نگفتی به گفتنش می ارزه و شاید پیامد خوب و رمانتیکی داشته باشه ... برات از ته ته دلم آرزویه خوشی و عشق عمیق می کنم ...
ما هم نتوونستیم یه مسافرت بریم چون هر وقت تعطیلیه نامزدجون راه اندازی و مانور و ... داره ...
شاد باشی و پایدار گلم ....

مرسی عزیزم
من شکایتی از عدم وابستگی اون ندارم میگم خودم خیلی بی اندازه وابسته ام
همسرم واقعا به آزادی عمل من کاری نداره هر جا که بخوام باشه هست و اگر نیازی نباشه نیست
هر کاری بخوام بکنم یا جایی برم تحت هیچ شرایطی نه نمیاره
ولی من نمی تونم بدون اون جایی برم و کاری بکنم و از این وابستگی زیاد خودم گله مندم

نهال چهارشنبه 16 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 03:42 ب.ظ http://nahal87654.persianblog.ir

خوب خوبه خانومی
حتما خرید یکماهتونو کردید و حتما هم از بوستان و شهروند درسته؟

نه تا حالا اونجا میرفتیم ولی الان ی مدته که میریم هایپر استار

لیلی چهارشنبه 16 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 04:22 ب.ظ http://www.hisssssss.blogfa.com

آخیش بالاخره اینجا تونستم بنویسم ... چند بار قبل که بی نتیجه برمیگشتم ...

خانووم طلا خوبه که در آرامشی ... موفق باشی
با دم ِ شیر هم بازی نکن (مدیرعامل)

مرسی عزیزم
نمی دونم چی شده بود
آخه دم شیر داره با ما بازی میکنه

سیما پنج‌شنبه 17 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 01:29 ق.ظ http://alamatetaajob.blogfa.com

آخ گفتی؟ یه مسافرت شیرین دو نفره...منو بردی تو اون فضا...ولی بعدش رو هم درست گفتی...خدا اول پولش رو برسونه...راستی خرید رو از کجاها انجام میدی؟ هایپر؟ قیمت هاش مناسبه؟ یا بریم سمت همون شهروند؟

تقزیبا مثل شهرونده شاید یک مقدار مناسبتر

فاطمه پنج‌شنبه 17 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 02:52 ب.ظ http://mysweetangels.blogfa.com

سلام. خوبی عزیزم؟ وقتی آدم کلی خرید می کنه خیلی حال میده خداییش من که خیلی دوست دارم برای همین هفته به هفته کلی خرید می کنم هر چند جا به جا کردنش کمی وقت میبره
طبقه ۴ درسته خوبه ساکته ولی وقتی آدم خستست ۴ طبقه بالا رفتن وحشتناکه مخصوصا که آدم خریدی هم کرده باشه

آره حال میده لی جا به جا کردنش سخته
طبقه چهارم ولی آسایشش به هم چیز می ارزه

تارا(من و مادر شوهر بیوه) جمعه 18 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 02:07 ق.ظ http://madarshoharebive.persianblog.ir

منم مسافرت می خوام.............دلم میخواد برم شمال

آره واقعا

مبینا یکشنبه 20 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 11:56 ق.ظ http://hamdardbiato.blogsky.com

خانومی جونم هر وقت سر میزدم بهت حتی تا پریروز پست جدیدات رو باز نمی کرد تا بلاخره امروز وا شد فکر کردم نبودی . ایشاالله جور بشه مسافرت برین . ما دو نفر کار میکنیم یه نفر میخوره کم میاریم البته از حالا که دیگه سر کار نمیرم به خاطر عسلی هر وقت که من کار می کنم اون مریض میشه تصمیم گرفتم که دیگه سرکار نرم. حالا دیگه خدا به داد ما برسه تمام حقوق همسری به قسط خونه و ماشین میره. خدا خودش ایشاالله برسونه.

مرسی عزیزم
ما دونفر کار مینیم همش پای قسط و خرج و برج میره و اصلا نمیشه پس انداز کرد این آدم رو اذیت میکنه

دست کوچولو چهارشنبه 23 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 06:08 ب.ظ http://dastkocholo.persianblog.ir/

آرامش مسئله مهمی است .. باهاش موافقم

به نظرم هیچ چیز بالاتر از سلامتی و آرامش تو زندگی نیست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد