خانومی و قوقول

روزمرگیهای زندگی قشنگ ما

خانومی و قوقول

روزمرگیهای زندگی قشنگ ما

دلم تنوع می خواد

دیروز حس و حال خوبی نداشتم.اصلا حوصله هم نداشتم.قوقول اومد دنبالم و منو برد خونه و خودش رفت فوتبال که روزهای شنبه با همکارای قدیمی میرن.

حوصله نداشتم و فکر کردم چی درست کنم هم شام بخوریم و هم نهار فردا.دیدم بهترین گزینده سالاد الویه است.تخم مرغ و سیب زمینی رو گذاشتم بپزه و بقیه مواد رو آماده ردم و به قوقول SMS  زدم که سس بگیره و رفتم دراز کشیدم.ساعت  نزدی 8 قوقول اومد ولی واقعا من منگ بودم و حوصله نداشتم.

صبحش تلفنی بازم باهم جرو بحث کرده بودیم و مغز درد میرد البته بعدش آروم تر شده بودیم.

بهش SMS  داده بودم که اگر تو دوست نداری و حوصله نداری و آمادگی روحی نداری ما با مامان اینا نمی ریم.( مامان و بابا و خواهرم قرارکه برن ... دیدن خانواده نامزد خواهرم که دعوت کردن برای 2-3 روز

جواب داد بریم.براش نوشتم که اصلا به خاطر من نگو من دوست دارم تو هم راضی باشی و با میل بیای و نه اصلا تو رودروایسی نمونی )

شب که اومد یک کم صحبت کردیم و واقعا از ته دل ناراحتم که از نظر روحی بهم ریختست و بهش فشار زیادی میاد و میدونم خیلی از بهونه گیری و دلخور شدن و گیر دادناش به همین دلیل ولی خوب منم دلم میشکنه از بعضی حرفا و قضاوتها و برخوردا.

بازهم بهش گفتم که اصلا و ابدا خودت رو تو آمپاس نذار و برای رفتن من میگم که ما نمیایم. ولی بعد خودش گفت که بریم.

واقعا دلم می خواد اون راحت باشه مخصوصا تو شرایط و فشارای اخیر روحی.اصلا دلم نمی خواد مجبور به انجام کاری بشه

که مایل به به انجامش نیست.

ای خدا دلم ی تنوع اساسی می خواد ی دلگرمی خوب برای قوقول.

نظرات 8 + ارسال نظر
آرام یکشنبه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 05:01 ب.ظ http://wet-dreams.blogfa.com

یه کتاب بگیر بخون که از این حال و هوا در بیای.....یه برو شنا...آب همیشه منو آروم کرده....میگم چقدر خوبه که همسرت اهل حرف زدنه ها....ایشالا که به زودی دلت پر از شادی میشه......

کتاب که رمان دوست دارم بعدم که می خونم همزاد پنداری میکنم و بدتر میشم
استخر هم که اصلا شنا بلد نیستم و اصلا خجالت میکشم که برم
آره اهل حرف زدنه خدا رو شکر ولی اکثرا یک موضوع رو خیلی کش میده

سحربانو یکشنبه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 05:09 ب.ظ http://samo86.blogsky.com

ایشالا به اون تنوع خوب میرسی/:)

امیدوارم

rs232 دوشنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 04:04 ق.ظ http://natashagodwin.blogspot.com/

سلام دوست عزیز. من مطالب شما را دنبال میکنم و آدرس وبلاگتان را هم به لینکستان وبلاگم اضافه کردم.
امیدوارم که شرایط بهتری پیدا کنید و از زندگی بیشتر لذت ببرید

ممنون از لطفت

سحر دوشنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 09:50 ق.ظ http://sf22761.blogsky.com

بابا خانومی
بابا آمپاس
بابا خارجکی
بابا تنوع
بابا مهربون
بابا سالاد الویه (این خیلی مهمه چوناز وقتی رژیم گرفتم هوس کردم)

میگم یه سفر دوتایی برین
به جای مسافرت با خونوادت!!
اگه جلو مامانت اینا قارت نیست
گمونم قوقول حس اینسفر و نداره و به خاطر تو میاد
اما اگه سفر دو نفره برین خصوصا یه جای سرسبز و آروم مثل شمال یه کم از استرساتون و البته از آمپاساتون!!!!!!! رفع میه
بش فکر کن

سفر بابت آشنایی دو خانوادست
ولی یک سفر دونفره هم جور میکنم
بازم دلم الویه خواست

روناک دوشنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 12:58 ب.ظ http://www.ronak88.persianblog.ir

یه شفر کوچولو برین
هفته بعد هم که تعطیل شد
البته ما تعطیل نیستیم

ما هم تعطیل نیستیم

دست کوچولو دوشنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 02:04 ب.ظ http://dastkocholo.persianblog.ir/

حالا ایشاا... بهتون خوش بگذره و براتون متنوع باشه

امیدوارم

ساغر دوشنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 02:27 ب.ظ

الهی الهی
درکت می کنم گلم.

باید تو شرایط مشابه بود تا کامل درک بشه

یکتا دوشنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 07:05 ب.ظ

سلام عزیزم! مرسی که به من سر زدی و خوشحالم که باهات آشنا شدم. امیدوارم هر چه زودتر همسرت سر حال بیاد و مشکلتون حل بشه.

ممنون از لطفت
من هم امیدوارم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد