خانومی و قوقول

روزمرگیهای زندگی قشنگ ما

خانومی و قوقول

روزمرگیهای زندگی قشنگ ما

آنژیو

پنج شنبه بابا باید آنژیو میشد.ساعت 11/30 وقت داشتن تو بیمارستان میلاد و طبق معمول این مامان ما از ساعت 6 صبح برپا زده بوده و خلاصه بابا رو بلند کرده بوده و ساعت 10 تو بیمارستان بودن و همه کاراشون انجام شده بود و منتظر بودن تا اسمشون رو اعلام کنن.

ساعت 12 بود که بابا رو برده بودن تو بخش و سرم وصال کرده بودن ولی نشون به اون نشون که تا ساعت 4 هنوز نوبتش نشده بود و آخر سر هم ساعت 7 شب نوبتش میرسه که دستگاه آنژیو خراب میشه.

خلاصه سرم و اینا رو میکنن و قرار میشه فرد صبحش که جمعه بود ساعت 7 برن.واقع اعصاب آدم خرد میشه این همه استرس بکش آخرم بگن برو فردا بیا.

خلاصه خدا رو شکر جمعه نفر دوم بوده و مشکلی هم نداشته.واقعا خدا رو شکر.انشا الله همه مریضا شفا پیدا کنن و خدا همه پدر مادر ها رو حفظ کنه.

منم پنج شنبه حالم زیاد خوب نبود و همش حالت تهوع داشتم و یک کم لرز کرده بودم این بود که این هفته بساط دیزی خوری تعطیل شد.البته الهی قربونش برم قوقولم تو اون بارون شدید رفت تا سر خیابون و برای من لیمو شیرین و پرتقال خرید و آورد آب گرفت که خیلی حالم جا اومد.

رسید خونه موش آب کشیده شده بود.راهی هم نبود ماشین ببره.

جمعه هم مامان قوقول شعله زرد نذری پخته بود که شب رفتیم اونجا.تونل توحید هم که قیامت بود.البته مسیر ما توی تونل نبود اما از کنارش رد شدیم و برای اولین بار حسرت به دلمون نموند که چرا تو ترافیک توحید میمونیم و اینقدر شلوغه.

امروز به سرم زده اگر تعطیلات بهمن رو نرفتیم مسافرت، چند تا بوم کوچولو بخرم و برای عید نقاشی بکشم برای طاقچهای که می خوام بزن رو دیوار نشیمن.البته من از این تصمیمها زیاد میگیرم تا کی عملی بشه خدا داند و بس.

البته اگر به قوقول بگم کلی استقبال میکنه ولی چون بنده از خودم مطمئن نیستم، خودم را ضایع نمی کنم که بگم. البته از اون ور دهنم هم بسته نمی مونه و ممکنه که بگم !!

برای ولنتاین نمی دونم چی بگیرم. واقعا چی بگیرم ؟؟؟؟

نظرات 11 + ارسال نظر
سحربانو یکشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 07:37 ب.ظ http://samo86.blogsky.com

خوب خداروشکر که بابا مشکلی نداشت:)

ممنون عزیزم

گل پیوندی یکشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 07:51 ب.ظ http://ye-gole-peyvandi.blogfa.com/

ایشالا بابات همیشه سر حال و سلامت باشه.
عطر بگیر :)

مرسی عزیزم

دایی یکشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 10:38 ب.ظ

با آرزوی سلامتی بابایی ، نگفتی آنژیوگرافی کرده یا آنژیوپلاستی ؟ضمنا شله زرد درسته مگر اینکه خیلی آتشی باشه .

آنژیو گرافی
چه فرقی دارن ؟؟
شله زیادم آتشی نبود
ممنون از توضیحت

مهربان دوشنبه 19 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 10:29 ق.ظ

سلام عزیزم
خدا رو شکر که حال پدرت خوبه امیدوارم هر روز هم بهتر از دیروز باشن
مثل اینکه خانومی ما هنرمند هم هستند پس حتما نقاشی هات رو هم بذار ما هم ببینیم

ممنون عزیزم
ن لیسانس نقاشی دارم
علاوه بر اون روی لباس و پارچه و مبل و ... اینا هم نقاشی میکنم
یک نمایشگاه هم داشتم
نمیشه گفت هنرمند ولی خوب یک چیزایی سرم میشه

من و هسمری سه‌شنبه 20 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 08:57 ق.ظ http://manohasmari.blogfa.com

امیدوارم سایه پدر و مادرت 120 سال بالا سرت باشه عزیزم!
ان شاء الله زودتر خوب می شن، این بیمارستان میلاد اعصاب می بره عزیز!
ما از وقتی مزدوج شدیم من کادوی ولن نمی گیرم!!( آیکون جوجوقناری از خود متشکر!!!)

ممنون عزیزم
آره با اینکه بیماستان مجهزیه ولی شلوغ پلوغه

شیرین سه‌شنبه 20 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 11:17 ق.ظ http://lionqueen.blogsky.com

خدا رو شکر که خوبه. خدا به همه سلامتی بده

ممنون و انشا الله

آرام سه‌شنبه 20 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 04:41 ب.ظ http://wet-dreams.blogfa.com

سلام خانومی....وبلاگت خوندنیه....خوشحالم که خطر رفع شده....امیدوارم به خواسته هات برسی

ممنون
همچنین عزیزم

ماری سه‌شنبه 20 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 10:06 ب.ظ http://www.marymahmood.blogfa.com

سلام خانومی عزیز ... شما چند وقته ازدواج کردی پست های اولت رو خوندم چیزی نگفته بودی
کادوی ولنتاین بهتره چیزی که لازم داره بخری
کنارش با تزیینات ولنتاینی خوشملش کنی
مرسی که به من سر زدی
بوس

ما نزدیکه ۵ ساله ازدواج کردیم
ممنون از نظرت

alireza جمعه 23 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 04:15 ب.ظ http://www.only-abadan.persianblog.ir

سلام امیدوارم بابات بهتر بشه .بعدم من بازم با دلتنگیهام برگشتم اگه وقت کردی سرکی بزن بهم

ممنون بهتره
حتما سر میزنم

دایی جمعه 23 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 07:49 ب.ظ

من تجربه عمل قلب دارم . به بابا بیشتر سر بزن . بیمار در این ایام بشدت نیازمند توجه و مهربانی است . این قوقول آخر مهربونی است . از قول من ببوس رویش . معمولا مردها به نسبت زنان کمتر به مقوله هدیه و نقش آ ن توجه دارند . ولی از من بشنو که از دریافت هدیه از همسرشان کیفور می شوند . مردها قیمت هدیه برایشان زیاد اهمیت ندارد . یه جوراب و زیرپوش هم کافی است که کلی خوشحال شوند . از صمیم قلب برایتان دعا می کنم دخترم .

ممنون از اظهار لطفتون
پدرم خدا رو شکر مشکلی نداشن و الان خوبه
در مورد همسرم هم واقعا تمام مناسبتها رو به خاطر داره و هیچ وقت فراموش نمی کنه
البته منم همینطور و هیچ وقت دلم به گرفتن چیزهای کوچیک براش راضی نمیشه باید براش حتما سهمیه خاصی رو کنار بزارم تا بدونه ارزش اون از هر چیز برای من بالاتره هرچند که ارزش هدیه به قیمتش نیست
هیچ وقت هیچ مناسبتی رو هم فراموش نمی کنم
باز هم مممنون و امیدوارم شما هم همیشه سلامت باشید و خوشبخت

دایی شنبه 24 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 09:14 ب.ظ

آنژیو گرافی برای بررسی میزان گرفتگی رگهاست . آنژیو پلاستی عملیات تراشیدن رسوبات و رفع گرفتگی رگهاست . اولی همانروز میره خونه . دومی یکی دو روز مهمان سی سی یو باید باشه . معمولا اول بررسی میکنند کدام رگها چقدر گرفته بعد اگر لازم باشه آنژیو پلاستی میکنند . بعضی دکتر ها حرفه ای هستند و در صورت آمادگی جسمی بیمار هر دو عمل را یکباره انجام میدهند . من سه بار سکته کردم .چهار بار عمل آنژیو شدم . دست آخر هم مجبور شدم عمل قلب باز کنم . اینها را گفتم که بدانی موضوع بابا زیاد نگران کننده نیست . دقت در مصرف قرص ها و دوری از تحرک شدید و عصبانیت و بطور کلی هر کاری که ضربان قلب را ببره بالا توصیه می شود . مواظب بابا باش که عاشق نشه و شکست عشقی نخوره .

ممنون از توضیحاتتون
البته پدر من یک ورشکستگی براش پیش اومد که این حالات رو پیدا کرد که خدا رو شکر مریضیش جدی نشد
در مورد عاشق شدن منظورتون رو نفهمیدم!!
با وجود مادرم مگر میشود پدرم دوباره تو این سن عاشق شود ؟؟
اون هم مادری که بار بیشتر زندگی روی دوش اون بوده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد