هیجان همراه با ترس رو این مدت زیاد حس کردیم هر دفعه یک جور امروز هم یک جور
دفعه قبل اگر زده بود سر قوقول حتما شکسته بود فقط خدا خواست که خودش سکندری رفت تو جوب
ولی اون که شانس نیاورد و گیر افتاد چی. یعنی الان کجاست و تو چه حال ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
عجب بارون ناجوری اومد دیشب.نیست که منم عاشق بارونم فقط حرص خوردم آخر سر هم 1 ساعت تو ترافیک بودیم و مجبور شدیم ماشینو خیابون پایینی پارک کردیم و تو اون بارون تا خونه مامان قوقول دویدیم.اه اه ا ه
دارم اخبار اون ور و گوش میدم و تصاویر امروز رو دوباره ولی از توی تلویزون میبینم و اعصابم خورد شده و فقط فحش میدم. واقعا که .......
دیگه هم حرفی ندارم
من که امروز همش نگران کسائی بودن که رفتم
خدا رو شکر طوریتون نشد
مرسی ولی استرس بالایی بود
با این همه
تقصیر من نبود
که با این همه...
با این همه امید قبولی
در امتحان سادهْ تو رد شدم
اصلاً نه تو ، نه من!
تقصیر هیچ کس نیست
از خوبی تو بود
که من
بد شدم!
قیصر امین پور
:(
صحنه های تلوزیون مثل یه ارهب رقی می ره رو اعصاب من
از نزدیک بدتره
آفرین به شما که رفتین ، مواظب خودتون باشین همیشه
ممنون
[گل]
[گل][گل]
[گل][گل][گل]
[گل]
[گل][گل]
[گل][گل][گل]
مرسی از محبتت عزیزم
من که فقط لعنت می کنم و نفرین از ته ته دلم.
واقعا
خوش تشریف اوردید،از اینورا؟؟؟
منتظر خبرای بعدی هستیم!!!
ممنونننننننننن
سلامخانومی..خوب..خوشی سلامتی؟عزیزم اوضاع خیلی ناجوره واگه دقیق بشی بدتره....منم اپم
خیلی خیلی بده
[گل]برگهای رقصنده در باد
خوشههای طلایی لرزان گندم
نوای رویایی پرندگان دوردست
صدای هیجانآور رودخانه آبی جاری پرسنگ
[گل]وبلاگ خیلی قشنگی داری ، لحظات خوبی رو توش سپری کردم
به من هم سر بزن و نظرت رو بگو
و از مطالب هر روزت با خبرم کن
منتظر قدمهای سبزت هستم
آدرسم دور نیست
پشت پرچین نگاهت[گل]