خانومی و قوقول

روزمرگیهای زندگی قشنگ ما

خانومی و قوقول

روزمرگیهای زندگی قشنگ ما

و اما تولدخوب من

واییییییییییییییییییییییییی

 

کمک

.

.

 عکس رو چه جوری بذارم

------------------------------------------------------------

تولدم روز ۲۰ تیر بود

خیلی خیلی سورپرایز شدم

صبحش که مدیر عاملمون زنگ زد و بهم تبریک گفت و گفتش فقط تولد شما یادم بود چون تولدامون یک روز هست

 مامانم هم ساعت ۸ صبح که ساعت دقیق تولدم بود بهم اس ام اس زد و تبریک گفت خواهری هم از اصفهان زنگ زد و تبریگ گفت و گفت میرم خونه دوستم برای پروژم و تا شب نیستم

بعدشم دوست من و خواهری اس ام اس زد و گفت چون شب نیستم الان زدم و دیگر هیچ.......

ساعت ۱۰ صبح مامانم زنگ زد و گفت اگر شب کار خاصی ندارین بیاین شام اینجا اگر هم کار داری فردا شب بیاین

منم گفتم با قوقول چک کنم اگر شد زنگ میزنم به قوقول گفتم گفت اگر دوست داری بریم

منم پیش خودم گفتم کاشکی این قوقول بلد بود سوپرایز کنه ولی عیبی نداره

خلاصه ساعت ۶به قوقول گفتم پس بریم دیدن خالت که از مکه اومده از اون ور هم شام بریم خونه بابا اینا گفت باشه منم به مامان زنگ زدم گفتم ما میایم ولی چیزی درست نکن یه کالباسی سوسیس بگیر ما میایم

مامانم گفت نه تو فریزر چیز میز دارم

اول رفتیم خونه مامان بزرگ قوقول دیدن خالش دیدم قوقول کیف لپ تاپ رو هم آورد گفت شب کارامو انجام بدم منم گفتم باشه ولی تو دلم دلخور شدم که خوب یک شب بذاز کنار اونو دیگه

خلاصه ساعت ۹ رسیدیم خونه بابا اینا و در زدیم و تا رفتیم تو دیدم واییییییییییییییییییییییی

همه جمعن:

مامان و بابا و خواهر و برادر قوقول و مادر جون ( مامان مامان )خودم

و دو تا از دوستامون با مامانشون و

خواهری هم با دوستمون از اصفهان اومده  یعنی از تهران به من زنگ زده بود

 فشفشه های بزرگ و رنگی جلو صورتم و فیلمو عکس و........

خیلی غافلگیر شدم و دیدم بنده خدا مامانم چه میزی چیده و کلی شرمنده گشتم از افکار شیطانیم.

کیف لپ تاپ هم برای رد گم کنی و گذاشتن کادو و شراب داخلش بوده

کلی هم کادو گرفتم به شرح زیر:

کادوی قوقول: یک انگشتر برلیان ( بمیرم که بچم کلی پولشو داده تو این شرایط)

مامان: یک پیرهن خوشگل که خودش دوخته بدون پرو( فدای اون دستای هنرمندت عزیزم)

بابا: یک بلوز خیلی جینگول( قربونت برم که فرداش گفتی دستشون درد نکنه و من گفتم کادوی خودت بود عزیزو که خواهری زحمتش رو کشیده بود)

خواهری: یک کفش که ست کرده با لباسی که مامان دوخته ( قربون سلیقت یکی یدونه من سیا سوخته خوشگل من )

مادرجون: 20000 تومان وجه نقد ( قربونت برم مامان بزرگ خوشگل گلم الهی 100 سال عمر کنی)

مامان بابا قوقول: یک کیف خیلی خوشگل

خواهر و برادر قوقول: یک پیرهن خیلی جینگول و خوشکل

دوست خواهری و خودم: ست گردنبند و گوشواره که اونم ست با لباسم بود

خواهر دوست خودم و خواهری: یک تاپ قشنگ

مامانشون: یک اباژور که بسیار لازم می بود

به همراه کیک و شام و کلی عکس و خوشحالی

ممنون از همشون

الهی که همه شاد و سلامت باشن همیشه و از ته دل

نظرات 4 + ارسال نظر
ایده شنبه 19 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 02:59 ب.ظ http://4me.blogsky.com

به به... مبارکه. چه کادوهای خوفی گرفتی... افریننننن... ایشالا همیشه به سوپرایزای خوب خوب برات بگذره.

یلدا شنبه 19 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 04:57 ب.ظ http://www.ghoorbagheh.blogsky.com

وای چه حالی می ده این تولدایی که آدم واقعا سورپرایز می شه نه الکی..چون بعضی وقتا آدم می فهمه قراره سورپرایزش کنن
تولدت مبارک خانومی چه کادوهای خوچگلی گرفتی

آستان حضرت دوست دوشنبه 21 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 11:16 ق.ظ http://astan.blogsky.com

سلام مجدد...

برای حل مشکل عکس گذاری به وبلاگ گیلاسی خانوم مراجعه کن
سمت چپ وبلاگ تحت عنوان : (طریقه قرار دادن عکس در وبلاگ)


مشکلت حل می شه

ممنون از راهنماییتون
لطف کردین

گیلاس یکشنبه 18 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 12:32 ب.ظ http://www.kopolgilas.blogsky.com

سلام جیگمل خانمیییییییوبلاگتون خیلی قشنگ و خیلی کار جالبیه که ادم خاطلاتشو ی جایی بنویسه که واسه همیشه بمونه

سلام
مرسی از لطفت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد