دیروز و پریروز حالم خیلی بد بود
بعد از 3 سال دوباره کلیه درد گرفتم و از اون روز تا حالا چند کیلو لیمو ترش خوردم
بگذریم بعد از شرکت که با قوقول رفتیم سر کار بعدیمون و شب ساعت 10 یرگشتیم خونه و بازم برق نداشتیم
تو راه یک کم میوه هم خریدیم و وقتی رسیدیم زودی ظرفای صبحانه و میوه ها و ظرفای نهار رو شستم و خورشت از فریزر درآوردم و برنج هم گذاشتم و یک نیمرو هم درست کردم و چایی هم گذاشتم و اومدم نشستم برقها هم اومده بود شام هم نخوردم چون اصلا میل نداشتم و میوه خوردم و بردم ظرفا رو شستم و اومدم دراز کشیدم و تلویزیون می دیدم:
قوقول: عزیز چایی میاری ( حالا میبینه من حالم بده ها همیشه هم که من حالم خوبه میگه تو بشین من میرم ولی انگار دیشب چیزی خورده تو سرش )
من: نه حالم خوب نیست نمی تونم پا شم ولی چایی سازو زدم گرم شده
.
.
10 دقیقه بعد
.
.
من: چایی سرد میشه ها
قوقول: منم حالم بده نمی تونم
من:
.
.
بعد از 20 دقیقه
.
.
قوقول:رفته تو آشپز خونه:چایی می خوری
من: آره
قوقول: میگم چایی میخوریمگه نمی شنوی
من: میگم آرهمگه نمی شنوی
قوقل:خوب بلند بگو اه
من: مگه من چایی خوردم اصلا نمی خوام
قوقول: ..............................................
من:
.
.
.
.
امروز سر نهار:( تا امروز قهر)
قوقول: خیلی خوشمزه شده واقعا دستت درد نکنه
من: نوش جان ( با ناراحتی)
قوقول:حتما چون با عشق و علاقه پختی اینقدر عالی شده
من:
جای قلم توانای شما در oko.ir خالی ست...
سلام وبلاگت بسیارجالب ومفید بود شما هم به ما سربزنید اگر برایتان ممکن میباشد وبلاگهای من را در لینکستان خود قرار دهید تا زیر سایه شما نسیمی به ما بوزد و بازدیدکنندگان شما گوشه چشمی به وبلاگ ما داشته باشند پیروز باشید به امید روزی که وبلاگهای من باعث شادی و امید شما دوست عزیز شود=>
http://www.clickwoman.blogsky.com
وسوسه زنانه
http://www.mamno-13.blogsky.com
ورود 13- ممنوع
سلام خانومی...
آخه سر یه چایی ریختن که با شوشو قهر نمی کنه... (یکی بیاد به خودم بگه) ...
می گما این فیلم های ام بی سی پرشین خیلی باحاله...
بعضی مواقع آدم به چیزایی گیر میده که بعدش خودشم خندش میگیره
ولی خوب کل کله دیگه
خیلی جالبه. بسیار در عجبم که اینهمه جمعیت منو لینک کردن و وبلاگم رو میخونن ولی هیچ وقت کامنت نمیذارن.به هر حال ممنون که لینکم کردید.
خانومیییییییییییییی یه کم این شویت را به کمک در کارهای منزل عادت بده :دی این چه وضعشه ؟ دهه!
خانومی جان یکم سخت نیست دو تایی با هم یک جا کار می کنین؟؟
سخت نیست ولی این بستی به روابط زن و شوهر داره ما قبلا که ۲ جای مختلف بودیم همه کس رو تو شرکت همدیگه می شناختیم با تمام خصوصیات بدون اینکه طرف رو دیده باشیم
کلا ما به هم خیلی صحبت می کنیم و برای هر کاری اول از هم نظر می خوایم البته بدون اعمال نظر شخصی و امکان نداره کوچکترین کاری رو بدون نظر طرف مقابل انجام بدیم
الان هم همینطور ولی باز هم روابط خیلی مهمه
وایییییییییییییییی مگه می شه هر روز فیلم ببینی؟؟؟
.
.
.
خب شایدم بشه....
خوب هر شب بعد از اتمام کارام میشینیم به فیلم دیدن
.
.
.
فکر کن من الان سر کار به جای انجام کار دارم چه کارها که نمی کنم