خانومی و قوقول

روزمرگیهای زندگی قشنگ ما

خانومی و قوقول

روزمرگیهای زندگی قشنگ ما

توپ پر

اول از همه روز مرد رو به همسر خوبم تبریک میگم و امیدوارم همیشه سایش بالای سر خونه و زندگیش باشه.

از همینجا میگم که به داشتم همسری مثل اون افتخار میکنم و بازهم میگم داشتن اون برای من یکی از محبتهایی که خدا بهم کرده و اون رو در مسیر زندگیم قرار داده.زنده و سلامت باشی.

بابای خوب و گلم روز تو هم مبارک و امیدورام سایت 120 سال سر خانوادت باشه و خدا صدای ما رو بشنوه و مشکلاتت رو به کاهش بره و خدا همونطور که تا حالا دستت رو گرفته بازهم دستت رو بگیره.

کادوی همسرم که میز لپ تاپ بود.چون ی مدت بود میدیدم روی مبل اذیت میشه و پاشم درد میگیره دیدم این میتونه براش کارش رو راحت تر کنه.

برای بابا ی بلوز اسپرت 3 دکمه و برای  پدر همسرم و بابابزرگم هم پیرهن مردونه گرفتیم.

یک کامنت جالب یکی از دوستام گذاشته که پست مادر شوهر من رو در برنامه نوبت شما بی بی سی خوندن و اون هم از اونجا و سرچ به وبلاگ من رسیده.خیلی برام جالب بود.آخه من چیز خاصی ننوشته بودم که اونجا بخونن.حالا نمی دونم چی گفتن و چی خوندن ولی به قول همون دوستم، معروف شدم دیگه.

3 روز تعطیل بود ولی من دوست داشتم امروز هم تعطیل باشه. پنج شنبه و جمعه که کاری نکردم خونه مامان اینا و مامان قوقول و عروسی رفتیم.جمعه هم که خونه ترکیده بود و به امور اون پرداختم.

امروز فردا مشخص میشه که آیا پنج شنبه مهمون داریم  یا زودتر یا اصلا نه؟ اگر معلوم بشه که باید از فردا پس فردا مشغول بشم و مقدماتش رو آماده کنم چون اگر زودتر باشه وقت کم دارم چون تازه 6 میرسم خونه.

غذا نمی دونم چی درست کنم؟؟؟؟

امروز در جواب ایمیل مدیرعاملمون که با توپ پر نوشته بود ی جواب نوشتم و خصوصی براش فرستادم و گله هم کردم.حالا چی جواب بده و چجوری جواب بده و آیا جواب بده یا نه، نمی دونم.

بدم میاد. می خواد به یک نفر یا واحد بتوپه 4 نفر دیگه رو هم میذاره توی لیست ایمیل به همه می توپه.ی بار دیگه هم این کارو کرد ی جوابیه براش فرستادم گفت منظورم به شما نبود.انگاری مرض داره.

حرف نمی زنه نمی زنه بعد همچین چشمشو میبنده می توپه که حرصت درمیاد و یک دفعه همه چیزو زیر سوال میبره.

انگلیسی هم مینویسه و توش ضرب المثل فارسی هم میذاره که تاکید تو تاکید بیاره.

حالا ببینیم چی میشه!! 

  

پینوشت: 

 زنگ زدم به مامان و دل و زدم به دریا گفتم بعد از این همه مدت که دیگه کاری نداشتم بپرسم بابا چی کار کرده؟اصلا کاری کرده؟ 

که گفت نه کاری نکرده و همش دنبال وعده و وعید اینو اونه.2-3 نفر بهش قول مساعد داده بودن که همشون زدن زیرش.حالا یکی قول مساعد داده که اونم تا 2 هفته دیگه معلوم میشه ولی روی اونم نمیشه حساب کرد.

نگران مامانم خیلی خیلی فشار روشه.خیلی زیاد.تمام حقوق بازنشستگیش میره بابت اقساط وامها و تعهدات بابا. 

بابا هم که نتونسته تا حالا کاری بکنه .همش دل خوش کرده به قولهای مساعدی که میدن و عمل نمیشه.یعنی اگر واقعا یکی پیدا میشد با بابا شریک بشه، این اوضاع تغییری میکرد؟؟

میوه نشسته

عارضم خدمتتون که ( اینقدر از از این جمله بدم میاد. یک استاد دف داشتم که این جمله رو مرتب میگفت ) مثل اینکه پست مربوط به مادرشوهر برای من اومد داشت و من بعد از اون کلی دوست جدید تو این دنیای مجازی پیدا کردم.بعد از اونم پست مربوط به تغییرات من رکورد زد و من فهمیدم کلی دوست و خواننده خاموش هم داشتم.

ممنون ولی واقعا نظرم این نیست که هر کس اینجا میاد حتما و باید یک ردی از خودش بذاره شاید دوست داشته باشه به قولی آسه بره و آسه بیاد ولی باز هم از تمام اظهار لطفها و مهربونیاتون ممنون.

چقدر خوشحالم که شنبه تعطیله من حسابی می خوابم.پنج شنبه ها هم خودمون تعطیلیم.خیلی مزه میده.امروز همسرم کار داره و من از سرکار تنها میرم تا کادوی روز پدر رو برای پدرم و پدرشوهرم و پدربزرگم بخرم.هنوز هم به نتیجه نرسیدیم که چی بخریم.تنوع کادوی آقایون کمه.یا پیرهنه یا ادکلن و افتر شیو یا کراوات.

بابای قوقول که اصلا اهل کروات نیست.بابای خودم هم که کلی کراوات داره.برای تولد جفتشون هم پیرهن خریدیم ادکلن هم دارن.پس چی میمونه؟؟؟؟

امروز به سرم زد و خواستم برای بابای خودم و بابای قوقول و خود قوقول بلیط کنسرت موسیقی سنتی بگیرم که 3 تایی با هم برن.ولی نمی دونم اصلا برنامه ای در پیش هست؟؟؟ بعدم فکر کنم هزینش خیلی زیاد بشه و تو این شرایط سخته دیگه.حالا برم بگردم ببینم چیزی پیدا میکنم. شده بلیطاش رو بهشون بدیم تا اون روز خاص برن. حالا با قوقول هم باید صحبت کنم ببینم نظرش چیه................... صحبت کردم و نظرش منفی بود.میگه کنسرت خوب و بدرد بخور بلیطش کمتر از 50 تومن نیست معمولی ها هم که بدرد نمی خوره. پس باید دوباره فکر کنم..........

ی نکته چندش آوری کشف کردم امروز.پری روز گفتم همکارم انگور تعارف کرده و دورش جک و جونور بود، امروز فهمیدم که اصلا میوه رو نمی شوره.یعنی صبح به مستخدم پول میده براش چند تا دونه میوه بخره. اونم از این آدمای کثیف که اه اه ولش کن یادم میاد حالم بهم می خوره .همونطور کیسه رو داد به این.منم ندیدم کیسه حتی خیس باشه ه بگم حداقل ی آب روی این میوه ها گرفته. اونم قست کرد آورد رو میز ما هم گذاشت.حالا من چی کار کنم.سیبی که قسمت شده رو که نمیشه شست آخه؟؟