خانومی و قوقول

روزمرگیهای زندگی قشنگ ما

خانومی و قوقول

روزمرگیهای زندگی قشنگ ما

روال طبیعی

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

قورباغه رو قورت دادم

 پینوشت دارد:

 

چهارشنبه ساعت 4.30 وقت مشاوره برای مهاجرت داشتیم.خیلی خیلی ترافی بود و من ه تازه یک ساعت هم مرخصی گرفته بودم بازهم یک ربع دیر رسیدیم.

با مشاورمون صحبت ردیم و شرایط و هزینه ها رو بهمون گفت.شرایط تقریبا خوبیه البته خوب مهمترین مسئله پوله دیگه.

ی چیز حدود 7 میلیون باید در 4 قسط بدیم.که قسط اول 2 میلیونه.امتیاز ها رو هم داریم و من فقط باید آیلتس بگیرم.و امیتاز هم 2تا 5.5 و دو تا 6.5 می خوام.پنج شنبه رفتم تععین سطح و 4 تاش رو 5.5 آوردم و یکی رو با اجازه 3.ه گفتن خوبه و یک دوره یک ماهه برای کلاس بیا که کلش بالای 6 میشه.فقط هزینه اونم سنگینه.6 جلسه 1ساعت و نیم هر جلسه 60 هزار تومن.

حالا در حال جور کردن پول و مدارک هستیم.

چهارشنبه بعد از مشاوره رفتیم پار ملت ونفری ی بستنی متری خریدیم و تو پار قدم زدیم و بعدش هم نفری یک چیپس و پفک ( خاک بر سرم اصلا بیخیال رژیم شدم و اگر این جمله رو قوقول بشنوه دیگه هیچی )

بعدم اومدیم خونه و فرداش هم با خواهری قرار داشتم تا بالاخره قورباغه رو کامل قورت بدم و با اون هم د مورد مشلی که با قوقول پیش اومده صحبت کنم.

البته اونم حرفایی میزنه که من قبول دارم ولی من هم یک مواردی رو گفتم و گقتم با توجه به اینه قوقول برای ما خیلی بیشتر از داماد بوده و حتی بیشتر از پسر برای مامان اینا و برادر برای تو، باید بیشتر نسبت به حرفش توجه نشون میدادی و این اطمینان رو بهش میدادی که مشکل اون هم برای شما مهمه و وجودش فقط برای کار نیست و همه چیز دو جانبه هست.اونم قبول کرد و قرار شد خودش با همسری صحبت کنه و امروز با هم قرار گذاشتن.

موقع برگشت هم قوقول اومد دنبالمون و برای اولین بار رفتیم پارک کوهسار که جالب بود.موتور سوارا و چتربازا بودن و صحنه های قشنگی بود.شب هم رفتیم خونه مامان اینا و بعد از شام برگشتیم.

روحیه قوقول بهتر شده و من می خوام سعی کنم از نظر غذایی هم بیشتر بهش برسم تا بنیه قبلی رو پیدا کنه. داره به تلاشش ادامه میده و من میدونم که موفق میشه. در حال حاضر در حال جور کردن پول برای پیش قسط وکیل و امتحان آیلتس هستیم که حدودا 3 تومن میشه.تا خدا چی بخواد. 

 

پینوشت: 

 

قوقول و خواهرم با هم صحبت ردن و خدا رو شکر قضیه حل شده.از هر دوشون خواسته بودم از هر موردی ه ناراحتن بهم بگن تا چیزی تو دلشون نمونه و به مرور زمان سنگین بشه. 

خدایا باز هم شکرت برای همه چیز. 

خدایا باز هم گوشه چشمی به کار قوقول بنداز و موفقیت رو براش رقم بزن.