خانومی و قوقول

روزمرگیهای زندگی قشنگ ما

خانومی و قوقول

روزمرگیهای زندگی قشنگ ما

بهترین دیشب

دیشب شب خیلی خیلی خوبی بود به غیر از آخر شب که درد شدید کمرم شروع شد.

اول از همه رفتیم اقدسیه جایی که تالر عروسیمون بود و ذفتیم توی باغ یک دور کوچولو زدیم و تجدید خاطره کردیم و اومدیم بیرون.

عروسی بود و امیدوارم که عروس و داماد دیشب هم با خاطره خوب سالهای بعد از اونجا یاد کنن.

بعدش هم شام رفتیم رستوران گیلانه تو جردن.

اول قرار بود بریم غروب که با پیشنهاد من و موافقت همسر گلم رفتیم گیلانه.

غذاهای شمالیش از خود شمال هم عالیتر بود.البته قیمتها بسیار بالا بود ولی ارزشش رو داشت.

هردومون خیلی حال ردیم.واقعا هم جای دنج و خوبی بود و هم غذاش عالی بود.

من که کباب ترش سفارش داد.همسری هم پلو کباب و مخلفات و دوغ و آخر سر هم چایی.

خلاصه خاطره خیلی خوبی شد.

کادو هم یک کفش خیلی خوشگل و راحت از همسر خوبم گرفتم و کادوی من هم یک ماکت ماشین فراری بود که از فروشگاه لگو اسکان خریده بودم.

چون همسر من عاشق کارهای دستی و فنیه.

شب قبلش هم از بوستان یک چراغ آویز سنتی فکر کنم تایوانی خریدیم که خیلی خوشگل و رمانتیک بود و قوقول با ابتکار به جای شع ی لامپ کوچیک توش گذاشت و جال هالوژن سردر اتاق خوابها زد و خیلی قشنگ شد.

امیدوارم همیشه روزا به قشنگی دیشب باشن.