خانومی و قوقول

روزمرگیهای زندگی قشنگ ما

خانومی و قوقول

روزمرگیهای زندگی قشنگ ما

میوه نشسته

عارضم خدمتتون که ( اینقدر از از این جمله بدم میاد. یک استاد دف داشتم که این جمله رو مرتب میگفت ) مثل اینکه پست مربوط به مادرشوهر برای من اومد داشت و من بعد از اون کلی دوست جدید تو این دنیای مجازی پیدا کردم.بعد از اونم پست مربوط به تغییرات من رکورد زد و من فهمیدم کلی دوست و خواننده خاموش هم داشتم.

ممنون ولی واقعا نظرم این نیست که هر کس اینجا میاد حتما و باید یک ردی از خودش بذاره شاید دوست داشته باشه به قولی آسه بره و آسه بیاد ولی باز هم از تمام اظهار لطفها و مهربونیاتون ممنون.

چقدر خوشحالم که شنبه تعطیله من حسابی می خوابم.پنج شنبه ها هم خودمون تعطیلیم.خیلی مزه میده.امروز همسرم کار داره و من از سرکار تنها میرم تا کادوی روز پدر رو برای پدرم و پدرشوهرم و پدربزرگم بخرم.هنوز هم به نتیجه نرسیدیم که چی بخریم.تنوع کادوی آقایون کمه.یا پیرهنه یا ادکلن و افتر شیو یا کراوات.

بابای قوقول که اصلا اهل کروات نیست.بابای خودم هم که کلی کراوات داره.برای تولد جفتشون هم پیرهن خریدیم ادکلن هم دارن.پس چی میمونه؟؟؟؟

امروز به سرم زد و خواستم برای بابای خودم و بابای قوقول و خود قوقول بلیط کنسرت موسیقی سنتی بگیرم که 3 تایی با هم برن.ولی نمی دونم اصلا برنامه ای در پیش هست؟؟؟ بعدم فکر کنم هزینش خیلی زیاد بشه و تو این شرایط سخته دیگه.حالا برم بگردم ببینم چیزی پیدا میکنم. شده بلیطاش رو بهشون بدیم تا اون روز خاص برن. حالا با قوقول هم باید صحبت کنم ببینم نظرش چیه................... صحبت کردم و نظرش منفی بود.میگه کنسرت خوب و بدرد بخور بلیطش کمتر از 50 تومن نیست معمولی ها هم که بدرد نمی خوره. پس باید دوباره فکر کنم..........

ی نکته چندش آوری کشف کردم امروز.پری روز گفتم همکارم انگور تعارف کرده و دورش جک و جونور بود، امروز فهمیدم که اصلا میوه رو نمی شوره.یعنی صبح به مستخدم پول میده براش چند تا دونه میوه بخره. اونم از این آدمای کثیف که اه اه ولش کن یادم میاد حالم بهم می خوره .همونطور کیسه رو داد به این.منم ندیدم کیسه حتی خیس باشه ه بگم حداقل ی آب روی این میوه ها گرفته. اونم قست کرد آورد رو میز ما هم گذاشت.حالا من چی کار کنم.سیبی که قسمت شده رو که نمیشه شست آخه؟؟

نظرات 23 + ارسال نظر
جز تو تمومه دنیا پر چهارشنبه 2 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 12:15 ب.ظ http://u-r-mine.blogfa.com


سلم عزیزم.. اگه اجازه بدی میخوام توو روابطه وبلاگیت یه دووسته جدید باشم.... امیدوارم خوششون بیاد از کادوشون و اینکه واقعا باورنکردنیه چه طور میوه رو نشسته میخوره اخه؟...به بهونه ای مرفتی بیرون مینداختیش اشغالی :دی

سلام لطف کردی خوشحال میشم
الان در سطل آشغال شیکمم موجود است!!

سحر چهارشنبه 2 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 01:12 ب.ظ http://saharri.blogsky.com

من میگم توکل به خدا کن و سیب رو نوش جان کن
به قول یکی از دوستام ویتامین باکتری و ویروس هم گاها واسه بدن لازمه

توکل کردم و زدم به بدن

سحر چهارشنبه 2 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 01:31 ب.ظ http://saharri.blogsky.com

خانومی جون نظر به اینکه ممکنه نری پاسخ به نظرت رو تو وبلاگ من بخونی بدینوسیله از شما رسما دعوت میکنم در مراسم کویت ما شرکت کنی
(بیای پشیمون نمیشیاااا)

پشیمون که معلومه نمی شم از اونجا که من علاقه وافری به شما و ارادت خاصی به نبات خان شما دارم مرتب به وبت سرمیزنم و جواب دادم
اون هم در وب خودت

لیلی چهارشنبه 2 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 02:03 ب.ظ http://www.hisssssss.blogfa.com

همه ما با این مشکل بزرگ تو این روزا دچاریم... منم موندم چه کنم :(

آره انتخاب سخته

خواننده خاموشه... چهارشنبه 2 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 02:12 ب.ظ

وای این همکارت چرا نمیشوره؟ خیلی جوونه ؟

نخیر ۵۲ سالشونه

خواننده خاموشه... چهارشنبه 2 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 02:29 ب.ظ

به به چشمم روشن .چه شلخته !حالم بهم خورد

آره اگر بدونه من در مورد سنش اصلا فکر هم کردم کله منو میکنه میذاره روی میز

سیما چهارشنبه 2 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 02:43 ب.ظ http://alamatetaajob.blogfa.com

سلام دوست خوبم و ممنون بابت اون همه حرفهای امید بخشی که بهم زدی....راستش من تمام این حرفها رو قبول دارم..ولی نمی دونم چرا ته دلم همش یه جوریه.حس می کنم خیلی به خودم و آینده ی خودم بد کردم....نمی دونم.شاید این احساسات زود گذر باشه....راستی من لینکت کردم چون تو این دنیای پر از سختی و دوری و مشکلات رنگ و وارنگ و انگورهای نشسته،هیچی بیشتر از یه دوست خوب حال نمیده!

لطف داری عزیزم خوشحالم از آشناییت

فلفل بانو چهارشنبه 2 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 02:48 ب.ظ

وای خدا اصلا نخور خب

عزیزم الان در شکم مبارکم میباشد

بانوی خرداد چهارشنبه 2 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 03:09 ب.ظ http://29khordad.blogsky.com/

سلام
خوبی خانومی؟
وای چه وحشتناک میوه ی نشسته خوردی.
منم واسه ی کادو موندم چی بخرم.

آره خوب جلوم واستاده بود چکار میکرم!!

دست کوچولو چهارشنبه 2 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 03:15 ب.ظ http://dastkocholo.persianblog.ir/

بازم خوش بحالت .. من که همش وقتم در این روزها هم پر هستش

وای .. دیگه از دستش چیزی نخور

باشه اینقدر گفتین حالم بد شد

کاکوتی چهارشنبه 2 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 03:45 ب.ظ http://kakooti.blogfa.com/

بلاخره خوردین؟

آره خوردم و تا حال زنده ام

کاظم چهارشنبه 2 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 06:16 ب.ظ

میدونی چرا بعضی از وبلاگها پر بیننده هستند . دوتا حالت داره
یا اینکه طرف قدیمی هست و زیاد میره وبلاگ های دیگران نظر میزاره و با همه دوست شده خوب اونها هم میان . یا اینکه یک جنس مونث و خیلی توی وبلاگش حرفهای جلف و سکسی مینویسه و چندتا عکس بازهم داخل وبلاگش گذاشته . مثلا همین چند روز پیش یکی از وبلاگها خاطرات اولین باری که توی بچه گی مومول آقایون و دیده نوشته بود که تعداد کامنتهاش به نزدیک ۴۰۰ عدد رسیده بود . حالا اگه میخوای تو هم کامنتهات زیاد بشه یکی از اینها رو امتحان کن .
آدرس وب نداشتم ولی برای جواب m_ir@ymail.com

ممنون از نظرت

کارانا چهارشنبه 2 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 08:33 ب.ظ http://karana.persianblog.ir

سلام عزیزم خوبی حالا ؟!!
عزیزم این روزا با این وضع سم پاشی های بی حساب و کودای ناجور این بیماری های عجیب و غریبی که اومده اصلا جای تعارف نیست بخوری دفعه بعد بی تعارف یه بهونه بیار.
ممنونم عزیزم که نگرانی می خوام صرفه جویی کنم تا مشکلی پیش نیاد

آره راست میگی

کارانا چهارشنبه 2 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 08:47 ب.ظ http://karana.persianblog.ir

راستی عزیزم من واسه همسرم یه کتاب گرفتم البته چون همسریم تو کار خط و خوشنویسیه یه کتاب نفیس که مدت ها بود دنبالش بود رو به یکی دوستام سفارش دادم گرفت . واسه من این هم همیشه یه گزینه است عیبش اینه که کتابایی خوب دسترسی بهشون خیلی سخته ولی منم واسه بابم موندم چی بگیرم

مبارکش باشه من برای بابام یک بلوز اسپرت و برای پدر بزرگم و پدر شوهرم پیرهن مردونه گرفتیم

نهال پنج‌شنبه 3 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 09:58 ق.ظ http://nahal87654.persianblog.ir

آره خیلی ها اینجورین که دوست دارن یواش بیان و برن

آره منم به خواستشون احترام میذارم

روناک پنج‌شنبه 3 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 11:42 ق.ظ http://www.ronak88.persianblog.ir

در مورد هدیه منم نمی دونم چی بگیرم
ولی احتمالا افتر شیو و .....

میگم که تنوع کمه

گلناز پنج‌شنبه 3 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 12:05 ب.ظ http://golehamishehbahar.persianblog.ir/

دیروز تو برنامه نوبت شما برنامه بی بی سی پست تورور راجع به مادر شوهر میخوندن..اومدم بلاگت ببینم چیا نوشتی!
معروف شدینا...
خوشحالم از اشنایی

مرسی عزیزم ب
اورم نمیشه حالا چی گفتن؟

سعیده پنج‌شنبه 3 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 12:28 ب.ظ http://makhfipesar.persianblog.ir/

ایــــــــــــــــــــــــش
انگور رو نشسته؟!؟
گشنه بازی در نمی آوردی با دیدن اولین عنکبوت می بردی می شستی.
بدم میاد روز تعطیل بشینم بخوابم. یه برنامه بریز یه روستایی کوهی چیزی برو، حال می ده هاااااااا

عزیزم من بیشتر دوست دارم به کارهای دستی بپردازم و بخوابم چون طول هفته واقعا کمبود خواب دارم

امیر پنج‌شنبه 3 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 01:45 ب.ظ http://amir_amiras98@yahoo.com

به
می بینم که کلی کامنت برات گذاشتن و خیالت راحت شد
باور کردی که کلی طرفدار داری خانومی
خوبه
کاش یه چیز بزرگتر از خدا می خواستی
مثلا اینکه این همکارتون میوه هاشو بشوره!!!

ممنون اما واقعا نظرم این نبود که زیاد کامنت بزارن کسی رو نباید به کاری مجبور کرد
در هر صورت همه لطف کردن

خوب اگر قرار بود بیشتر از خدا بخوام پول می خواستم حالا این نشستم نشست بابا خودم میشورم

اولدوز پنج‌شنبه 3 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 03:27 ب.ظ http://najvayekhamush.persianblog.ir

_________________________$$$$$$$_______________$$____
________________________$$$$$$$$$$___________$$$$$___
____________من اپم...._____$$$$$$$$$$$________$$$$$$$$__
________بیا سر بزن.....______$$$$$$$$$$$$____$$$$$$$$$___
______نظر یادت نره..._________$$$$$$$$$$$__$$$$$$$$$$$$__
_____________________________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$___
___________________________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$___
_________________________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$____
________________$$$______$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$____
______________$$$$$$$$_____$$$$$$$$$$$$$$$$$____
_____________$$$$$$$$$$_____$$$$$$$$_$$$$$_____
___________$$$$$$_$$$$$$$$__$$$$$$$___$$$$_____
__________$$$$$_____$$$$$$$$_$$$$$$____$$$_____
_________$$$$__________$$$$$$$$$$$$$$___$$$____
_______ $$$$____________$$$$$$$$$$$$$$___$$$____
______$$$_________________$$$$$$$$$$$$____$$$$$$___
___$$$$$$___________________$$$$$$$$$$

نگین جمعه 4 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 07:09 ق.ظ http://www.mininak.blogsky.com

سلام شناختی منو ؟ یادت اومد ؟ یکم فکر کن یادت میاد (چه مرموز شدم !!!‌)
قوقول کیه ؟

نه والا مشکوک میزنی!!
شما؟؟

احمدآقا جمعه 4 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 11:24 ب.ظ http://azaknoon.blogfa.com

سلام.
اگه قرار شد میوه نشسته بخوری حداقل پوستش رو جدا کن. سمپاشی میوه ها بشدت بالاتر از حد استاندارده.
ضمنا برای هدیه هم کت و پیژامه پیشنهاد می شود.
انتگرال سه گانه هم اگر داشتی بنویس تا حلش کنم!

حتما
کت و پیژامه داره
میز لپ تاپ خریدم

آرام شنبه 5 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 04:16 ب.ظ

من جای تو باشم پوست میوه رو میگیرم.....با سابقه ای که تو داری بهتره مراقب باشی....+بالاخره چی خریدی؟

خوب مثلا من پوست انگور رو چه جوری بگیرم؟؟؟؟؟
میز لپ تاپ خریده بودم عزیزم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد