خانومی و قوقول

روزمرگیهای زندگی قشنگ ما

خانومی و قوقول

روزمرگیهای زندگی قشنگ ما

سرم این روزا شلوغه...

در ماه گذشته وجاری و ماه بعد چندین مناسبت در راهه که باید کادو بخریم.البته چند تا هم پشت سر گذاشتیم.

ماه گذشته اول از روز پرستار بود برای مامان گلم و بعدش روز معلم برای مامان و بابای قوقول.

بعد تولد خواهرم بود و بعد از اون تولد نامزدش.هفته آینده تولد برادر قوقول و بعد از اون تولد بابا هست.تولد بابا مصادف هست با روز مادر و زن.

خوب خدا حفظ کنه مامان خودم و مامان قوقول و 2 تا مامان بزرگای خودم و یک مامان بزرگ قوقول.

بعدم 4 تیر روز پدره که بازهم خدا حفظ کنه بابای خودم و بابای قوقول و یک پدربزرگ خودم.

خوب بعدم که تولد بنده می باشد.

یعنی واقعا با این همه مناسبت دیگه پولی تو جیب ما میمونه؟؟؟

می خوام برای مامان خودم ی کیف و برای مامن بزرگا هر کدوم ی روسری بگیرم.برای مامان قوقول نمی دونم.باید با قوقول مشورت کنم چون از اینکه بازهم کادویی بخواد داده و بعد عوض بشه رضایت ندارم.اصلا ناراحت هم میشم.

برای بابا می خوام یک پیرهن آستین بلند بگیرم برای برادر قوقول هم ی تیشرت گرفتیم و برای بابازرگم هم خوب فکر کنم ی پیرهن خوب باشه.

دوست دارم به قوقول بگم که خودش رو تو زحمت برای کادوی تولد واسه من که ماهه آیندست و روز زن نندازه.ولی خوب نمی خوام آخه حرفش رو بزنم.

پارسال تولدم برام یک عطر خریده بود که کلی پولش رو داده بود و من با اینکه تموم شده دلم نمیاد شیشه رو دور بندازم وقتی یادم میاد چقدر پولش رو داده ( از خواهرم پرسیدم چون با هم رفته بودن ).

سال قبلش هم یک انگشتر که باورم نمیشه تو اون شرایط اونقد پول اون انگشتر رو بده.اصلا دوست ندارم از دستم درش بیارم .خوب چون این روحیاتش رو میشناسم اصلا دوست ندارم تو این شرایط خودش رو اذیت کنه.ولی نمی دونم چه جوری بگم که واقعا خودش رو اذیت نکنه.اصلا دوست دارم برخلاف هر سال که همه ( مامان اینا و مامان اینای قوقول ) جمع میشدن خودون 2 تا تنهایی بریم بیرون و شام بخویم.( از پارسال تولدم خاطره خوبی ندارم شروع دلخوری قوقول و خواهرم از اون روز بود)

یکی تماس گرفته بود برای آموزش فتوشاپ به صورت خصوصی که گفتم پنج شنبه و جمعه. حالا قراره خبر بده.اگر خبر نداد فردا با قوقول میرم بازار وسایلی که کم دارم بگیرم. جمعه هم تا حدی شرع به کار کنم. تو فکر طراحی وب سایت و ثبت نامش هم هستیم که قوقول فعلا ی اسم رو پیشنهاد داده که من هم موافقم.داریم روی طراحی سایتش فکر میکنیم و اینکه چجوری طراحیبش کنیم که اونم جذاب باشه.

اصولا من از رنگ بنفش تو این طراحیا خوشم میاد ( ی بار برای یکی کارت ویزیت و سربرگ طراحی کرده بودم که بنفش بود و خوشش اومده بود.روز تسفیه حساب آقاهه بهم گفت شما گرایش فمنیستی دارید؟؟

گفتم نه چطو؟ گفت آخه بنفش رنگ فمنیستهاست و شما هم استفاده کردید!! دیوونه انگار همه یک جور فکر میکنن )

طراحی کتابای بابا رو که 3 تا بودن یکیش رو تموم کردم و یکی دیگش رو هم جلد و صفحه بندی داخلش آمادست ولی مطالب داخلش با ی کتاب دیگه مونده. باید تا آخر خرداد تموم بشه که برای چاپ بره.

شدیدا به دنبال مطلب جالب و آموزشی در مورد حیوانات مزرعه هستم. یعنی یک ایده برای یک کتاب که بچه رو وادار کنه با خلاقیت خودش پیش بره ودر عین حال با مزرعه و همه چیز مربوط به اونم آشنا بشه.کتابا رو هم 2 زبانه طراحی کردم.

دیگه اینه نمی دونم چی کار کنم.قوقول میگه مامانت نیست ی شب بگو بابات بیاد بریم بیرون .خوب خواهرم هم هست ولی بازم از اینکه من یک چیزی ببینم یا قوقول ی رفتاری کنه دلم میگیره.از اون ورم خوب دلم می خواد بگم بیان.نمی دونم.گه گیجه گرفتم. ( کار بدی نمی کنه یا حرف بدی نمی زنه ولی خیلی معمولی حال و احوال میکنه و حرف زیاد نمیزنه و ی تعارف کوچیک و ... دیگه مثل قبل نمی جوشه)

میگم تا شرایط روحی قوقول بهتر نشده این کارو نکنم که خودم عذاب بکشم ولی باز هم نمی دونم.چند جا خوندم این جور برخوردها نسبت به اقوام ازسمت کسی که تحت فشار و استرس کاریه و حساس شدن و انتقاد کردن عادیه ولی خوب باز با دل خودم چه کنم و اخلق گهم که نمی تونه ی مدت چشمش رو به روی خیلی چیزا ببنده و چیزی نگه.

سرم این روزا شلوغه...

نظرات 7 + ارسال نظر
سحر چهارشنبه 5 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 03:10 ب.ظ http://saharri.blogsky.com

خوب خانومی
یه وقتی رو تعیین کن بالاتفاق بریم گدایی که اوضاع قارته...

پس تو تیر ماهی هستی
چندم تیر ماه؟؟

بچه جون بذار کادو رو بخره . یه ذره اینور اونور هیچ ضربه ای نمیزنه. یه ماه نشده جبران میشه
از هرچی تو زندگی میزنی ازین روزهای خاص نزن
پیشاپیش تولدت مبارک

آره واقعا
من ۲۰ تیرم
بخره ولی نباید فشار بیاد البته به جیبش
مرسی عزیزم

سحربانو پنج‌شنبه 6 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:08 ق.ظ http://samo86.blogsky.com

خسته نباشی‌ ، ما هم مثل شما ، این روزها پر از کادو خریدن هستیم:)

به سلامتی
ما بیشترش رو خریدیم یک کمش مونده

آرام جمعه 7 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:33 ب.ظ

عزیزم خودتو سرگرم کن و به اون مسایل فکر نکن....بنظرم بهتره بابا اینارو دعوت کنی و خودت رو بزنی به کوچه علی چپ....بابا حالا یه ذره خواهرت رو بخاطر همسرت رها کن..مطمئن باش همسر هم ببینه هی بهش گیر نمیدی رفتارش تغییر میکنه....وقتی ببینه تو خواهرت واست مهمتره گارد میگیره....راستیپیشنهاد میکنم تولدت هم دوتایی بگیرید...یه حالی میده...امسال تولد من فقط من بودم و همسر و خیلی خوش گذشت...کادو هم هرچی بگیره دستش دردنکنه...وقتی من به همسر میگم در مورد ین چیزا میگه"خودم میدونم چطور حساب جیبمو نگه دارم"
البته ببخشیدها ما تجربه امون کمتره اما خب چون میخوام حق مشاوره بگیرم اینارو گفتم....بی حساب شدیم یا من طلبکارم(آیکون چشمک)

دقیقا فکر کنم یک کم بی اهمیت بشم خیلی بهتره
تولدم آره دوست دارم تنهایی بگیریم
حالا تجربتون کم هم باشه گاهی تجربه کم خیلی با ارزشه
بهم رسیدیم
دیگه بدهکار نیستی

ارتا شنبه 8 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:44 ق.ظ http://arta82.blogfa.com

چه جالب منم تیریم 27 تیر .... من فکر کنم حساس شدی نسبت به رفتار قوقول تو دعوتو بکن اصلا حساسیت نشون نده نسبت به رفتار اون دو تا ... اینطوری خودت اذیت میشی ....

دارم سعی میکنم اصلا حساسیت نشون ندم

دست کوچولو شنبه 8 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:56 ب.ظ http://dastkocholo.persianblog.ir/

من هم مناسب های ماه های آتی ام زیادی ...
دارم از الان فکر می کنم چه ها کنم

حالا پول به کنار .. آدم می مونه طرف از کادوش خوشش میاد یا نه!!۱

مهم اهمیت و زمانیه که به طرف اختصاص دادی تا براش چیزی بخری
سعی هم کردی مطابق سلیقش باشه حالا نبود مهم نیست

م باران شنبه 8 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 07:37 ب.ظ http://mmmbaran.blogfa.com

سلام
با این پستت حسابی استرس گرفتم

سلام
چرا استرس
بابت چی؟؟

جوجوک یکشنبه 9 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 02:05 ب.ظ http://arteen.mihanblog.com/

الهی همیشه به شادی سرت گرم و شلوغ باشه
ولی خداییش خیلی سخته که فکر کنی برای کی چی بخری.
داغون کننده است
شاد باشی

مرسی عزیزم
آره سخته ولی خوب لذت بخش هم هست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد